پایگاه عشق و معرفت

اگـــر راهت افتــــاده بر این چمـن

خــــدایت بیــــاورده چــــرخی بـــزن

وگــــر آب مطلــــــوب دل یـــــافتی

بــه پالایشش کوش و نقدی فکن

سبد خرید
0
No products in the cart.

ورود و عضویت

×

ضرورت اصلاحات فرهنگی و اقتصادی – اسلام‌شناسی به زبان ساده (3)

admin
23 مهر 1401
50-60 دقیقه زمان برای مطالعه
امتیاز بدهید
احمد علوی تبار – مهر 1401

 

بخش سوم – نکاتی درباره فرهنگ و اقتصاد اسلامی و ضرورت اصلاحات فرهنگی و اقتصادی

در تعریف فرهنگ چنین گفته‌اند که یک مفهوم گسترده شامل ارزش‌های اجتماعی و اخلاقی و هنجار‌های موجود در جوامع بشری و نیز دانش، باورها، هنرها، ادبیات، قوانین، آداب و رسوم، توانایی‌ها و عادت‌هاست. می‌توان گفت که فرهنگ، فضای معنوی غالب را برای مردم یک جامعه تشکیل می‌دهد. در واقع، بیشتر مردم زیر تأثیر فضای فرهنگی غالب قرار دارند. حکومت‌ها، گروه‌های سیاسی و فرهنگی، رسانه‌ها، محصولات فرهنگی و خانواده‌ها، بیشترین نقش را در تأثیرگذاری فرهنگی ایفا می‌کنند. در چند دهه اخیر، با توسعه ارتباطات ماهواره‌ای و اینترنتی، هویت فرهنگی فردی و اجتماعی برای کسانی که از رشد معنوی کافی برخوردار نیستند با شدت بیشتری زیر تأثیر پدیده جهانی‌شدن و استحاله قرار گرفته است. مناسبات اقتصادی مولد تبعیض و فساد، موجب رشد دیوان‌سالاری و فاصله‌گرفتن از حکمرانی مردمی می‌شود و انحطاط فرهنگی را تسریع می‌کند.

یکی از لوازم مشروعیت حکومت این است كه ارزش‌ها و انديشه‌های اکثریت مردم با ارزش‌ها و انديشه‌های نخبگان سیاست‌گذار و راهبر جامعه در تضاد نباشد. در نظام اسلامی، حکومت نباید به كنترل انسان‌ها از طريق فرهنگ روی آورد. حکومت باید ضمن تأمین حقوق اساسی در چارچوب‌های مناسب، نقش نظارت و هدایت را در سیاست‌گذاری فرهنگی به عهده‌ گیرد و شرایط مناسب را برای شکوفایی استعدادها و رشد فرهنگی و معنوی جامعه فراهم آورد. از لوازم مهم رشد فرهنگی و معنوی، مشارکت مردم در اداره امور فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، و اِعمال قدرت حکومتی به وسیله نهادهای رسمی و نظارت‌پذیر حکومت و به صورت قانونی، شفاف و پاسخ‌گو است.

”همان‌طور که تلاش برای بهبود وضعیت سلامت روحی و معنویِ خویش، نشانه‌ای از بیداری نسبی هر فرد است، میزان توجه و تلاش جمعی مردم برای بهبود وضعیت سلامت معنوی و فرهنگی جامعه نیز بازتابی از سطح هشیاری اجتماعی محسوب می‌شود.“ (1)

 

ماهیت نظام سلطه‌گری ظالمانه جهانی

در عصر حاضر، گسترش طغیان‌گری نفس کاذب دنیوی به صورت حاکمیت انواع نظام‌های سرمایه‌داری جلوه‌گر شده است. طراحی و کنترل این نظام‌ها را ابَرشرکت‌های سرمایه‌داری در دست دارند.

سیاست و اقتصاد سرمایه‌داری مبتنی بر ارزش‌های کاذب فرهنگ دنیاگرایی است که توسعه‌طلبی دنیوی را موجه و مجاز می‌شمارد. نظام سرمایه‌داری جهانی بر اساس دزدی و قمار‌بازی گسترده در پوشش قوانین ظاهراً موجه و حقیقتاً ضد انسانی شکل‌گرفته و تنظیم شده است. این نظام توسط دولت‌هایی اداره می‌شود که نمایندگان دانه‌درشت‌ترین دزدان و قمار‌بازان انسان‌نما و دیو سیرتند. آنان انواع ساز و کار‌های تحمیق، کنترل و سرکوب مردم کشور‌های خود و دیگر کشور‌ها را تدارک دیده‌اند.

پس از انقلاب علمی در غرب، بسیاری از مردم جهان، مدت‌ها علم‌گرایی دنیوی را معادل عقلانیت می‌پنداشتند. به رغم پیشرفت‌های چشمگیر علوم و فنون دنیوی، بسیاری از واقعیت‌ها حاکی از عدم کفایت عقل و علم دنیوی برای سعادت انسان بوده‌اند. عدم تعادل در روابط اقتصادی و اجتماعی، بحران‌های شدید اقتصادی، وقوع جنگ‌های جهانی، غارتگری منابع اقتصادی ملت‌ها، دخالت‌های سیاسی و نظامی در امور آنها، و گسترش تولید و تجارت سلاح، مواد مخدر و محصولات فرهنگی اغواکننده، خشونت‌‌آمیز و فساد انگیز، از آن جمله‌اند.

 

رنگ باختن وجاهت پیشرفت آزاد و بی‌محدودیت

پیشرفت‌های بیشتر علمی در قرن بیستم، دانشوران را وادار به اعتراف بر عدم قطعیت و ماهیت ابطال‌پذیر علم دنیوی کرده است. بسیاری از آنان دیگر ارزش مطلق پیشرفت علمی و توانایی آن را برای تأمین سعادت انسان باور ندارند. به تدریج وجاهت پیشرفت آزاد و بی‌محدودیت در مقابل گفتمان ”پیشرفت هدایت‌شده با ارزش‌های اخلاقی“ رنگ می‌بازد.

پیشرفت‌های بیشتر در زمینه‌های مختلف، به ویژه در حوزه ذرات بنیادی، بسیاری از دانشمندان علوم دنیوی را سرانجام به این نتیجه رساند که به گفته میچیو کاکو، طراحی جهان بسیار هوشمندانه انجام گرفته و جهان با قوانینی اداره می‌شود که یک هوش بسیار قوی آن را به وجود آورده است.

معیار موفقیت و پیشرفت واقعی و پایدار در حیات فردی و اجتماعی، تلاش برای انطباق عملکرد خود با رضایت خداوند و بهبود کیفیت ارتباط معنوی با اوست. سبک غالب زندگی و الگوی مصرف، از معیارهای مهم جهت‌گیری یک جامعه به سوی پیشرفت واقعی یا ظاهرسازی پوشالی است. ثروت‌اندوزی خصوصی، برتری‌جویی دنیوی، تعدی به حقوق دیگران، اسراف و فساد اقتصادی و اخلاقی از جمله مهمترین خطوط قرمز فرهنگ اصیل اسلامی و شاخص‌های مهمی برای سنجش نسبت یک نظام اجتماعی با موازین اسلامی‌‌اند.

 

اسلام و علم اقتصاد

بر خلاف دیدگاه علم اقتصاد متعارف، از دیدگاه اسلام، دو نظام علت و معلولی مادی و مجرد در جهان وجود دارد که تحت تدبیر خداوند و در هماهنگی با یکدیگرند. علم اقتصاد متعارف، مبتنی‌ بر یافته‌های عقل محدود دنیوی‌ست و کاملاً تحت‌تأثیر نظام ارزشی واژگونه‌ی نفس‌کاذب دنیوی قرار دارد. از این‌رو، کمال مطلوب انسان را دستیابی به حداکثر مطلوبیت در مصرف و حداکثر سود در تولید و سرمایه‌گذاری تلقی می‌کند.

در واقع، این ادعا که نظریات اقتصادی مبتنی‌ بر هیچ نظام ارزشی نیستند، کاملاً بی‌اساس است. اگر حقایق دین اسلام به‌درستی درک شود، می‌توان از آن به نحو مؤثری برای حل مشکلات زندگی فردی و اجتماعی بشر و تدارک رشد متوازن اقتصادی جوامع بشری و تأمین نیاز‌های‌ واقعی و معقول جسمی و روحی همه‌ی انسان‌ها استفاده‌کرد.

مشکلات نظام‌سازی اجتماعی در جوامع مسلمان ناشی‌از عدم‌آشنایی‌کافی با شاخص‌های‌ اصلی دین اسلام، برخی برداشت‌های سطحی و انحرافی از منابع اسلامی، نفوذ فرهنگی نظام فاسد سرمایه‌داری‌جهانی، و فعالیت‌های‌اقتصادی سودجویانه مستقیم یا غیرمستقیمِ تصمیم‌سازان و طراحان نظام‌سازی اجتماعی‌ست.

علم اقتصاد می‌گوید که بهبود شرایط زندگی دنیوی در گرو رشد اقتصادی جامعه است و کاهش هزینه‌ها، افزایش بهره‌وری و بازار مصرف پُر‌رونق به آن کمک می‌کند. اما چیزی درباره این‌حقیقت نمی‌گوید‌ که رشد معنوی نیز نقش مهمی در بهبود شرایط زندگی دنیوی‌ دارد. آنان‌که مال و مقام دنیوی را ارزش حقیقی می‌پندارند و دل به‌سوی خدا و حیات متعالی ندارند، برای کاهش هزینه‌ها تمایل‌دارند نیروی‌کار را ارزان و نیازمند نگه‌دارند. آنان همچنین به اغواگری در میان مردم برای ایجاد احساس نیاز به مصرف بیشتر و استفاده از مدل‌های جدیدتر و گران‌قیمت‌تر می‌پردازند(2). اما رویکرد اسلامی با ایجاد انگیزه برای رشد معنوی و نیل به حیات متعالی، رشد اقتصادی متوازن و افزایش برکات زمین و آسمان را با کاهش ظلم و اسراف، و استفاده بهینه از منابع انسانی و اقتصادی رقم می‌زند.

در اسلام، انفاق به‌صورت خدمت با‌کیفیت و بی‌توقع برای بهبود شرایط جامعه وجود دارد. انسان‌ها هرگز نمی‌توانند در چارچوب دیدگاه‌های کوته‌بینانه نفس کاذب دنیوی، احساس خوشبختی واقعی و پایدار داشته باشند. زیرا توسعه فردگرایانه عوامل خوشبختی دنیوی هر‌ یک از آنها در تقابل با منافع دنیوی دیگران قرار دارد و موجب ناهنجاری و نگرانی می‌شود.

 

اقتصاد اسلامی

موضوع علم اقتصاد، بررسی تدارک معیشت دنیوی مردم یک جامعه به با‌صرفه‌ترین نحو بر اساس شناسایی منابع، امکانات و نیاز‌ها، و تحلیل بهترین روش‌های تولید و توزیع و مصرف کالاها بر اساس وصف، تبیین و پیش‌بینی رفتارهای اقتصادی انسان‌هاست. در جوامع سرمایه‌داری، علم اقتصاد اساساً در خدمت منافع دنیوی طبقه سرمایه‌دار است. از این‌رو، در تعریف بهترین و باصرفه‌ترین روش‌ها، چه در نحوه بهره‌برداری از منابع و شناسایی نیاز‌های واقعی، چه در تنظیم روابط تولیدی و چگونگی توزیع ثروت مادی و چه در الگو‌های مصرف، منافع تنگ‌نظرانه و نابخردانه‌ی این طبقه را در کانون توجه قرار می‌دهد.

موضوع علم اقتصاد اسلامی همان موضوع علم اقتصاد متعارف است. صفت اسلامی بیانگر مطلوبیت جهت‌گیری این علم به سوی حفظ ارزش‌های بنیادین اسلام (صدق، اخوت، انصاف و اعتدال) با بهره‌مندی از بصیرت الهی است. در واقع، از جمله اصول مذهب اقتصادی اسلام این است که ارتباط انسان‌ها با یکدیگر در عرصه اقتصاد باید بر اساس صدق، اخوت، انصاف و اعتدال باشد.

در شریعت اسلام، خداوند که مالک حقیقی است، انسان‌ها را مجاز دانسته است که بر طبق ضوابط صحیح و مشروط بر این که به حقوق دیگران تعدی نکنند، اموالی را در اختیار بگیرند و از نعمت‌های دنیوی استفاده کنند. مسلماً هرگونه گرایش و فعالیت اقتصادی که موجب عدم اعتدال در توزیع ثروت مادی، رواج فساد و ناهنجاری‌های اجتماعی و اتلاف منابع انسانی و اقتصادی جامعه گردد، تعدی به حقوق دیگران محسوب می‌شود.

نظامات سیاسی، اقتصادی، قضایی و فرهنگی جامعه مسلمانان باید به اندازه کافی سالم، کارآمد و قدرتمند باشند تا بتوانند نیازهای معیشتی متعادل و حقوق اساسی همه افراد و استقلال و سلامت و تداوم رشد جامعه را تأمین کنند. اسلام ثروت‌اندوزی خصوصی و عدم التزام به صدق، انصاف، اعتدال و انفاق را موجب فساد و تباهی دل‌ها و زمینه‌ساز ناهنجاری‌های اجتماعی می‌داند.

 

برخی دیگر از ویژگی‌های رویکرد اسلامی به اقتصاد

در رویکرد اسلامی، علاوه بر در‌نظر‌گرفتن دو نظام علت و معلولی مادی و مجرد، روش شناخت نیز شامل دو نوع شناخت حصولی و حضوری است. شناخت حضوری، بهره‌ای از بصیرت الهی است که حاصل تقوا و مراقبت از سلامت و پاکی دل و برقراری ارتباط معنوی مؤثر با خداوند است. همچنین در رویکرد اسلامی، ارزش‌های اخلاقی مانند صدق، انصاف و اعتدال، نسبی و وابسته به ارزش‌ها و منافع دنیایی یا شرایط ادوار گوناگون نیستند.

در اقتصاد اسلامی، انگیزه جلب رضایت خداوند و بهره‌مندی از نعمت‌های هستی عالی الهی، در انجام شایسته وظایف اجتماعی، در ارائه خدمات مناسب و در تولید کالا‌های سالم و با‌کیفیت، جایگزین انگیزه‌های سودجویانه دنیوی خواهد شد. اما برای گذار به چنین شرایط مطلوبی، طراحی ساختارهای سیاسی و اقتصادی مناسب دوران گذار، و نیز اصلاح نظام‌های فرهنگی و آموزشی ضروری است. نکته بسیار مهم این است که از دیدگاه اسلام راستین، قانون‌گذاری باید مبتنی بر اقناع و توافق اکثریت مردم باشد و مردم در همه عرصه‌های حکمرانی مشارکت داشته باشند.

 

چالش‌های معرفتی جریان اصلی انقلاب اسلامی

در ایران حداقل از زمان پا‌گیری انقلاب مشروطه تا‌کنون، دو شاخه‌ی پرنفوذ در اسلام‌گرایی سطحی‌نگر و انحرافی با رویکرد‌های متفاوت ”بسته و ناپویا در فقه“ و ”مفتون تجدد‌گرایی“، جریان اسلام اصیل باطن‌نگر، پویا و عزتمند را به چالش کشیده‌اند. رویکرد تحجر‌گرا بر وجاهت همیشگی آن احکام حقوقی و کیفری اسلام که برای اعصار گذشته مناسب بوده اصرار می‌ورزیده و به شاخص‌های اصلی دین اسلام که مبنای وجاهت احکام فقهی‌اند توجه‌کافی نداشته‌است. و رویکرد تجدد‌گرا پذیرش همان قوانین عرفی و سبک زندگی عصر جدید دنیا با رنگ و لعاب اسلامی را مطلوب می‌شمرده‌است.

شواهد نشان می‌دهند‌که در نظام جمهوری اسلامی، به‌ویژه طی سه دهه اخیر، ترکیب تأثیر‌گذاری نامطلوب این دو جریان انحرافی پرنفوذ، موجب خسارات فراوان به‌منابع انسانی و اقتصادی کشور، افزایش شکاف طبقاتی، تنزل ارزش‌های اخلاقی، کاهش سلامت معنوی جامعه و بد‌بینی بخش وسیعی از مردم به اسلام و انقلاب شده‌است.

بیانات مقام معظم رهبری در خرداد 69 نشانگر موضع صحیح ایشان در مقابل بروز علایم اولیه‌ی انحراف از مسیر رشد حقیقی بوده‌است. ”فوری‌ترین هدف تشکیل نظام اسلامی، استقرار عدالت اجتماعی و قسط اسلامی است… دعوت به نظام اسلامی منهای اعتقادی راسخ و عملی پیگیر در راه عدالت اجتماعی، دعوتی ناقص بلکه غلط و دروغ است و هر نظامی هرچند با آرایش اسلامی اگر تأمین قسط و عدل و نجات ضعفا و محرومین در سرلوحه‌ی برنامه‌های آن نباشد، غیراسلامی و منافقانه است.“

در ششم آبان 81 رهبر معظم انقلاب در پیام به دومین همایش سراسری جنبش دانشجویی فرمودند: ”باید هر پدیده‌ی ضد عدالت در واقعیات‌ کشور مورد سؤال قرار‌گیرد:

– مسابقه‌ رفاه‌‌ میان‌ مسؤولان‌.

– بی‌اعتنایی‌ به‌ گسترش‌ شکاف‌ طبقاتی‌ در ذهن‌ و عمل‌ برنامه‌ریزان‌.

– ثروت‌های‌ سر برآورده‌ در دستانی‌‌که‌ تا چندی‌ پیش‌ تهی‌ بودند.

– هزینه‌کردن‌ اموال‌ عمومی‌ در اقدام‌های‌ بدون‌ اولویت‌ و به‌‌طریق‌ اولی‌ در کارهای‌ صرفاً تشریفاتی‌.

– میدان‌دادن‌ به‌ عناصری‌‌که‌ زرنگی‌ و پر رویی‌ آنان‌ همه‌ی‌ گلوگاه‌های‌ اقتصادی‌ را به‌‌روی‌ آنان‌ می‌گشاید.

و خلاصه‌ پدیده‌ بسیار خطرناک‌ انبوه‌‌شدن‌ ثروت‌ در دست‌ کسانی‌‌که‌ آمادگی‌ دارند آن را هزینه‌ کسب‌ قدرت‌ سیاسی‌ کنند. و البته‌ با تکیه‌ بر آن‌ قدرت‌ سیاسی،‌ اضعاف‌ آنچه‌ را هزینه‌‌کرده‌اند گرد می‌آورند.“

اما در نظر و عمل، مرزبندی روشن و قاطع با جریان‌های انحرافی پرنفوذ وجود نداشت.

 

عوامل نفوذ و اخلال‌گری دشمنان اسلام و انقلاب در فرهنگ و اقتصاد کشور

جریان اصلی انقلاب اسلامی را رهبر انقلاب و همه کسانی نمایندگی کرده‌اند که تلاش داشته‌اند به ارزش‌های پایه‌ای اسلام پایبند بوده و ایمان خالص خود را با ظلم و تمایلات دنیاطلبانه نیالایند. زندگی ساده و بی‌آلایش، التزام به رعایت حدود الهی و ایثار و استقامت آنان در راه خدا، حکایت از درجاتی از رشد معنوی داشته‌است.

دشمنی آشکار با اسلام راستین همواره توسط افراد، گروه‌ها یا دولت‌هایی صورت گرفته‌است‌که تنها به توسعه‌طلبی دنیایی خود در پوشش‌های به‌ظاهر موجه می‌اندیشیده‌اند. آنان گسترش اندیشه اصیل اسلامی را مانعی برای غارتگری‌ها و توسعه‌طلبی‌های دنیوی ظالمانه خود می‌شمرده‌اند. بیشترین تلاش آنان، بدل‌کردن مانع به مجری سیاست‌های‌خود از طریق تهدید، تطمیع، گسترش نفوذ فرهنگی و تشدید انحرافات بوده‌است.

در میان همراهان انقلاب اسلامی، افرادی بودند‌که همراهی‌شان یا دروغین و ریاکارانه و برای دست‌یافتن به‌ مال و مقام دنیوی بود یا به‌تدریج به ورطه توسعه‌طلبی دنیوی سوق‌یافتند. در واقع، دسته‌ی اول منافق بودند و دسته‌ی‌دوم سایر جریان‌های انحرافی را تشکیل‌دادند یا به ارتداد آشکار گراییدند. با رسوایی و حذف منافقان دسته اول، سایر همراهان ظاهری انقلاب، در اشکال گوناگون جریان نفاق، بیشترین نقش را در مشکلات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور داشتند و به عواملی برای پیشبرد اهداف دشمنان بدل‌شدند.

دشمنان از یک‌سو با تهدید نظامی و تحریم اقتصادی، بخش‌هایی از همراهان ظاهری انقلاب را به پذیرش سیاست‌های خود متمایل می‌کردند و از سوی دیگر، با ترفندهای رسانه‌ای، به تهاجم فرهنگی می‌پرداختند و ناراضیان به‌ویژه جوانانی را که تغذیه معنوی مناسبی دریافت نمی‌کردند، به‌همکاری با خود فرامی‌خواندند.

بخشی از همراهان انقلاب در مواجهه با ضرورت اصلاحات اساسی برای توسعه همه‌جانبه کشور، در دام فریب‌کاری‌های تبلیغاتی دشمنان گرفتار‌شدند و با روش‌های افراطی، فضای جامعه را به‌سوی التهاب و اغتشاش سوق‌دادند‌(3). برخی از آنان به ورطه تجدیدنظرطلبی در مبانی اسلام درافتادند. دسته‌ای از آنان نزول آیات قرآن کریم از جانب خداوند را انکار‌ کردند(4).

بخش دیگری از همراهان ظاهری انقلاب، ضعف‌های برخی اصلاح‌طلبان و خیانت‌های فریب‌خوردگان را بهانه‌ای برای توجیه رویکرد محافظه‌کارانه شبه‌انقلابی خود قرار دادند. جریان نسبتاً سالم انقلاب اسلامی به‌دلیل ضعف‌های نظری نتوانست به‌طور مؤثر از قدرت‌گیری و اخلال‌گری همراهان ظاهری و مفسد انقلاب جلوگیری‌کند و مواجهه اقناعی مناسبی با بخش نواندیش طبقه متوسط عدالت‌خواه داشته‌باشد.

 

دستیابی همراهان ظاهری انقلاب به اهرم‌های اقتصاد کشور

مهم‌ترین عواملی که زمینه تصرف تدریجی اقتصاد کشور توسط بخش‌هایی از همراهان ظاهری انقلاب را فراهم کردند، عبارتند از:

– عدم شناخت کافی از مشکلات دیرینه ساختار اقتصادی ناصحیح و مولد تبعیض و فساد.

– از دست رفتن بخش بزرگی از نیروهای لایق و پرقابلیت در جریان ترورهای منافقان و در طی جنگ تحمیلی. ناتوانی از جذب و تربیت بخش بزرگ دیگری از نخبگان خوش‌نیت.

– عدم وجود برنامه جامع و کارآمد برای توسعه اقتصادی کشور در توافق با ارزش‌های پایه‌ای اسلام. غفلت از ضرورت نظام‌سازی اجتماعی بر مبنای صدق و انصاف و اعتدال، و طراحی ساختارهایی برای رشد اقتصادی متوازن و به حداقل‌رساندن اسراف و فساد و شکاف طبقاتی. عدم وجود یک نظام سالم، هماهنگ، جامع‌نگر و با کفایت برای تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌های اقتصادی و تخصیص بهینه منابع. عدم وجود نظام کارشناسی سالم، هماهنگ و مستقل.

– اعتماد به سیاست‌های اقتصادی صندوق بین المللی پول. در پیش‌گرفتن سیاست خصوصی‌سازی نادرست. غفلت از ضرورت تقویت تولید ملی و کاهش وابستگی به نفت. غفلت از اعتیاد به رانت نفتی(5). ضعف در پیش‌گیری از افزایش بی‌رویه نقدینگی و سرازیر‌شدن نقدینگی به سوی مشاغل پرسودتر غیرتولیدی. ضعف در پیش‌گیری از واردات بی‌رویه. غفلت از شفاف‌سازی و کارآمد‌سازی نظام مالیاتی. غفلت از پیامدهای سیاست پولی نادرست افزایش نرخ سود بانکی و سیاست‌های ارزی منجر به افزایش قیمت ارز و افزایش تورم. عدم توجه و دقت کافی در استفاده صحیح از منابع انسانی و اقتصادی (از جمله منابع آبی). و …

– غفلت از گسترش نفوذ فرهنگ دنیاگرایی در رسانه ملی و ترویج اخلاق و رفتار ناشایست در بخش بزرگی از برنامه‌های آن. غفلت از کاهش کیفیت بخش بزرگی از محصولات فرهنگی. ضعف در شناسایی و نقد آثار فرهنگ فاسد دنیاگرایی در متون درسی علوم انسانی و اجتماعی و در محصولات فرهنگی و رسانه‌ای، ناتوانی در تربیت تعداد کافی از نخبگان توسعه سالم فرهنگی و سیاسی. غفلت از برطرف‌کردن موانع توسعه سالم فرهنگی و سیاسی.

– غفلت از پیامدهای پولی‌کردن آموزش و از ضرورت اصلاح نظام آموزشی.

 

برخی مشکلات ناشی از غفلت در جبهه نبرد فرهنگی و اقتصادی

پذیرش طرح ”توسعه اقتصادی منهای عدالت“ در دهه دوم انقلاب، به یک شکست راهبردی در جبهه نبرد فرهنگی و اقتصادی منجر شد. بسیاری از همراهان ظاهری انقلاب، اشکالی در وقوع این فاجعه ندیدند که با افزایش تورم و کاهش قدرت خرید اقشار پایین، 15 درصد جامعه قربانی شوند(6). آنها پیامدهای این فاجعه را در افزایش جرم و جنایت، اضطراب، افسردگی، اعتیاد، فساد، خودکشی، افت شدید شاخص‌های سلامت جسمی و روحی، و کاهش سرمایه اجتماعی، نمی‌دیدند. آنها نمی‌توانستند درک کنند که نادیده‌گرفتن عدالت موجب توسعه فقر و پوکی فرهنگی و معنوی می‌شود و حکمرانی دیوان‌سالارانه صاحبان نابخرد ثروت و قدرت دنیوی جایی برای رشد خِرد جمعی و مشارکت واقعی مردم و نخبگان در عرصه‌های مختلف حکمرانی باقی نمی‌گذارد.

با در پیش‌گرفتن سیاست ”توسعه اقتصادی منهای عدالت“، بخش کوچکی از جامعه بخش بزرگی از منابع و اهرم‌های اقتصادی را در اختیار خود گرفت. و به جای تمرکز بر رشد تولید ملی، رویکرد‌های ویران‌گر سوداگرانه و غیر مولد در اقتصاد را توسعه و رواج داد. در طی سه دهه اخیر، ضریب جینی یا شاخص نابرابری درآمد در ایران بیش از اکثر کشورهای سرمایه‌داری اروپایی بوده است.

تلقی بسیاری از همراهان ظاهری انقلاب اسلامی از معنای پیشرفت و مصلحت واقعی اسلام و انقلاب، قدرتمند شدن طبقه سرمایه‌دار سوداگر شبه دیندار ایران در دنیا بود‌(7). در واقع، به زعم آنان سرنوشت اسلام و انقلاب به سرنوشت این طبقه گره خورده بود. این طبقه سوداگر رانت‌خوار به‌تدریج همه نظام‌های بانکی، مالیاتی، آموزشی، درمانی و بازار سرمایه و مسکن و غیره را به نفع خود تنظیم کرد. جریان اصلی انقلاب اسلامی اقتدار نظری لازم برای برخورد ریشه‌ای و مؤثر با این پدیده و پدیده شبه تجددگرایی در حال گسترش (به‌ویژه در عرصه آموزش دانشگاهی و فضای فرهنگی و رسانه‌ای) را نداشت.

 

شبه خصوصی‌سازی سوداگرانه

در طی چند دهه، مدعیان سازندگی و توسعه نه تنها مشکلات دیرینه‌ی ساختار اقتصادی ناصحیح و مولد تبعیض و فساد را برطرف نکردند، بلکه زیر عنوان فریبنده‌ی رقابتی‌‌کردن فضای کسب و کار و کاهش تصدی‌گری دولت، سیاست شبه خصوصی‌سازی‌ برای تقسیم اموال و ثروت‌های عمومی با هدف مالِ خود سازی شخصی و گروهی را در پیش گرفتند. این در حالی بود که با گسترش فرهنگ دنیاگرایی و کاهش شدید درآمد سرانه کارکنان دولت، روند دفع نیروهای باکیفیت و کاهش توان کارشناسی نهادهای دولتی شتاب می‌گرفت و منجر به افزایش فساد اقتصادی و ناکارآمدی نهاد‌های دولتی می‌گردید.

در واقع، فرایند خصوصی‌سازی اقتصاد با توزیع رانت بین افراد و گروه‌های خاص همراه شد. بخش عمده اقتصاد کشور زیر سلطه دولت ناکارآمد و شرکت‌های شبه دولتی قرار‌ گرفت (8). و هیچ‌يك از اهداف اصلی سیاست خصوصی‌سازی از جمله کاهش تصدی‌گری دولت، تقویت بخش خصوصی واقعی و مولد، افزایش بهره‌وری عوامل تولید، و بهبود سلامت مالی دولت محقق نگردید. (9)

 

عدم شفافیت فعالیت‌های اقتصادی و ناکارآمدی نظام مالیاتی

عدم شفافیت و نظارت‌گریزیِ بسیاری از فعالیت‌های اقتصادی و طراحی نادرست نظام مالیاتی، از عوامل مهم گرایش اقتصاد خصوصی به فعالیت سوداگرانه و مفسدانه، افزایش کسری بودجه دولت و افزایش تورم بوده است.

در طی سه دهه اخیر، پرداخت‌کنندگان مالیات، طبقات متوسط و پایین جامعه بوده‌اند. به گفته رئیس وقت سازمان امور مالیاتی، بیش از نیمی از سرمایه‌داران دانه‌درشت، هیچ مالیاتی پرداخت نمی‌کردند. (10)

مالیات حقوق‌بگیران، همواره همزمان با پرداخت حقوق دریافت می‌شده و به دلیل عدم تناسب افزایش حقوق‌ها با افزایش تورم، سطح معیشت بخش بزرگی از مردم دائماً کاهش یافته است. افزایش تورم مشکلی برای طبقه سرمایه‌دار ایجاد نمی‌کند. زیرا ارزش ظاهری دارایی‌های آنها دائماً افزایش می‌یابد. می‌توان گفت که تورم، مالیات ظالمانه‌ای است که از طبقات پایین جامعه به نفع سرمایه‌داران گرفته می‌شود. در واقع در طی چند دهه، دولت‌ها دائماً صدقه بیشتری از مردم نیازمند گرفته و به جیب ثروتمندان حریص ریخته‌اند. (11)

 

نظام بانکی فاسد، بی‌ثباتی مالی، گسترش اخلال‌گری و فساد اقتصادی

در ایران در چند دهه اخیر، مزیت اصلی بانکداری یعنی قراردادن تسهیلات بانکی در خدمت رشد تولید ملی، به طور مؤثر تحقق نیافته است. بلکه نظام بانکی از عوامل بی‌ثباتی مالی، گسترش اخلال‌گری و فساد اقتصادی و افزایش شدید نقدینگی و تورم بوده است.

از 1369 تا 1399 بیش از 330 میلیارد دلار ذخایر استراتژیک ارزی کشور تحت عنوان ثبات‌بخشی به نرخ ارز در بازار سیاه ارز هدر داده شده و نتیجه‌ عملی آن، 4 هزار برابر شدن نرخ ارز از 1369 تاکنون بوده است. (12)

طبق گزارش شاخص رقابت‌پذیری WEF مجمع جهانی اقتصاد در سال 2019، در میان تمام کشورها تنها چهار کشور از نظر بی‌ثباتی مالی وضعیتی بدتر از ایران داشته‌اند. این فاجعه ناشی از بازی سوداگرانه، مفسدانه و ضد توسعه‌ای با نرخ ارز و با بازار بورس، طلا، مسکن و زمین بوده که به تضعیف بیش از پیش تولیدکنندگان و فرودستان و تقویت دلال‌ها، رباخواران و واردکننده‌ها منجر شده است. شاخص دیگر این که، ایران در زمینه‌ تنظیم‌گری مالی با تمرکز بر تنظیم‌گری بانک‌ها، از نظر بی‌پایه بودن و سستی و ضعف در رتبه‌ اول قرار داشته است. صرفنظر از همه‌ مشکلات و خسارات ناشی از سیاست‌های نابخردانه‌ی تعدیل ساختاری، تنها توجه به همین شاخص کافی بود تا بلافاصله از سوی نهاد‌های نظارتی کشور اعلام وضعیت فوق العاده برای بازنگری و بازآرایی ساختاری نظام قاعده‌گذاری‌های اساسی کشور شود (13). اما تا مدت‌ها بصیرت و شجاعت لازم در بخش بزرگی از آنها وجود نداشت.

تأسیس بانک‌های خصوصی با قدرت خلق پول، روند افزایش نقدینگی را شدت بخشید. دولت از به راه افتادن بهمن بزرگ نقدینگی در اقتصاد کشور، پیش از انتخابات دولت دوازدهم باخبر بود. اما به دلیل امکان کاهش احتمال پیروزی در انتخابات، اعلام خطر نکرد (14). بانک‌ها همچنین نقش سوداگرانه‌ای در بازار مسکن داشته‌اند و از مسببان افزایش شدید قیمت مسکن برای کسب سود بیشتر بوده‌اند. (15)

 

سقوط اخلاقی در اثر گسترش بی‌سابقه فساد مالی و اقتصادی

”گسترش بی‌سابقه فساد مالی و اقتصادی در کشور موجب نگرانی بسیاری شده است:

– فسادهای کلان بانک‌ها و موسسات مالی.
– مفاسد عظیم در تخصیص و استفاده از ارزهای دولتی.
– فساد در خصوصی‌سازی.
– فساد در شرکت‌های بزرگ دولتی و خصوصی.
– قاچاق.
– فساد در تولید مواد غذایی ناسالم.
– فساد در نصب مدیران بر اساس سفارش نمایندگان و سیاسیون در بنگاه‌های بزرگ اقتصادی به جای نصب براساس شایستگی‌ها.
– اخذ رشوه برای راه انداختن کارها در سازمان‌های دولتی، در خریدهای مؤسسات تولیدی دولتی و حتی خصوصی.

گسترش بی‌سابقه فساد موجب سقوط اخلاق در جامعه شده است. و سقوط اخلاق موجب گسترش فساد بیشتر شده و می‌شود. سطح کنونی فساد و سقوط اخلاقی و ادامه آن نتایج سوء زیادی دارد. ادامه روند فزاینده فساد، مخاطرات آن را فاجعه‌آمیزتر می‌کند.

فساد ثروت‌های بادآورده برای برخی ایجاد می‌کند بدون آنکه ارزشی در اقتصاد خلق کرده باشند. فساد، فعالیت‌های اقتصادی [مفید برای بهبود وضعیت جامعه] را مختل می‌کند. و به تولید و رونق اقتصادی لطمه وارد می‌سازد. ثروت‌های بادآورده از یک طرف و مختل‌شدن تولید و فعالیت‌های اقتصادی و بیکاری حاصل از آن از سوی دیگر، فاصله طبقاتی را در جامعه افزایش می‌دهد. افزایش فاصله طبقاتی و مشاهده ثروت‌های بادآورده، انگیزه و تمایل به فساد را افزایش می‌دهد. فساد گسترده، افراد کارآمد و نخبه را از فعالیت‌های اقتصادی [مفید برای بهبود وضعیت جامعه] فراری می‌دهد. امید به آینده را نابود می‌کند. فرار مغزها و کارآفرینان را از کشور تشدید می‌کند. فقر و نا امیدی را گسترش می‌دهد و بذر نارضایتی را می‌افشاند. و نظام اجتماعی و سیاسی را با مخاطره جدی و اضمحلال مواجه می‌کند.“ (16)

 

همراهان ظاهری اسلام و انقلاب، سیاست‌گذاران حریص در کسب منافع دنیوی

فعالیت‌های اقتصادی سودجویانه و سوداگرانه مستقیم یا غیرمستقیمِ بسیاری از تصمیم‌سازان نظام اقتصادی کشور، از جمله آفات بزرگ عملکرد صحیح این نظام بوده است. مثلاً طراحی خصوصی‌سازی بخش آموزش کشور توسط کسانی صورت گرفت که خود در این بخش سرمایه‌گذاری کرده و در صدد کسب سود بیشتر بوده‌اند.

همچنین، کسانی سیاست‌گذاری بخش بهداشت و درمان کشور را به عهده داشتند که از سرمایه‌گذاران این بخش بودند و تنها به منافع اقتصادی خود می‌اندیشیدند. از این‌رو، در این بخش رویکرد درمان‌محور بر رویکرد پیشگیری‌محور غلبه داشت و از جمله، جدیتی برای پیگیری حل مشکل آلودگی هوای شهرهای بزرگ مشاهده نمی‌شد. در واقع، بخش‌های آموزشی و درمانی کشور به بنگاه‌های اقتصادی تبدیل شدند. در اثر سیاست‌های نادرست بهداشتی و درمانی، کل مسئولیت‌پذیری دولت در حوزه سلامت به 50 درصد میانگین جهانی (پایین‌تر از 120 کشور) رسید. میزان پرداخت هزینه‌های سلامت از جیب خود در ایران بیش از 60 درصد (بیش از سه برابر میانگین جهانی) بوده است. (17)

سوداگران متنفذ، در بخش آموزش از تلاش برای تضعیف و تخریب آموزش دولتی دریغ نورزیدند. آنان اجازه نمی‌دادند که وزارت آموزش و پرورش نظارت مؤثری بر عملکرد مدارس غیردولتی داشته باشد.

فاجعه واگذاری تدریجی وظایف خطیر آموزش و پرورش کشور به مؤسسات غیردولتی سودجو و عدم رسیدگی مؤثر به وضعیت معیشتی و معنوی معلمان، همانند بسیاری از سیاست‌های نادرست اقتصادی و رسانه‌ای، به مثابه واگذاری بخش مهمی از سنگرهای نبرد فرهنگی به دشمنان و از عوامل بروز بحران معنوی و فرهنگی کشور بوده است. (18)

 

تغییر جهت از خدمت‌رسانی برای بهره‌برداری اخروی به اخلال‌گری برای منفعت‌طلبی دنیوی

در زمان جنگ تحمیلی و دفاع مقدس، نظام آموزش و پرورش کشور دچار کمبود مدرسه و کادر آموزشی توانمند و دیگر امکانات آموزشی شد. در میان همراهان ظاهری اسلام و انقلاب، افراد و جریان‌هایی‌که در همه امور کشور به‌دنبال گستردن سفره منافع دنیوی خویش بودند، با توجه به غالب‌بودن حساسیت‌های ضد سرمایه‌داری دهه نخست انقلاب، ابتدا رضایت مسؤولان کشور را در مورد وجاهت سرمایه‌گذاری غیر‌سودجویانه (غیر‌انتفاعی) بخش خصوصی در نظام آموزشی جلب و به‌تدریج آن را عملاً به انتفاعی تبدیل‌ کردند. و در مقابل اعتراض کسانی‌که نگران تبعیض و بی‌عدالتی برای ورود به آموزش عالی بودند، سهمیه‌هایی به مناطق محروم اختصاص‌ دادند. و اصل 30 قانون اساسی را به باد فراموشی سپردند.

در پاسخ به نگرانی‌هایی که در مورد کیفیت آموزش وجود داشت نیز تعدادی مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی تأسیس کردند. و ضرورت امکانات مناسب برای هدایت و تربیت صحیح همه دانش‌آموزان را نادیده گرفتند. به گفته مسؤولان آموزش و پرورش، بیشتر مدارس غیردولتی در همه مناطق کشور (جز معدودی مدارس خاص)، پایین‌ترین کیفیت آموزشی را داشتند و غالباً کارنامه‌های غیر واقعی ارائه می‌دادند.

با این حال، نفوذ سوداگران بخش آموزش کشور در نهاد‌های قانون‌گذاری، نظارتی و اجرایی چنان بود که در سند ششم توسعه، افزایش یک و نیم برابری مدارس غیردولتی را گنجاندند. انتخاب رشته ورود به مقطع دبیرستان را نیز به نحوی طراحی کردند که بازار مدارس غیردولتی رونق گیرد.‌(19)

جدا کردن دانش‌آموزان زبده از بدنه‌ی آموزش دولتی موجب کاهش انگیزه‌ی دانش‌آموزان و معلمان و مدیران باقیمانده در این بخش بوده است. البته گزارش وزارت آموزش و پرورش در آذر 1392 نشان می‌دهد که مسؤولان مربوطه تنها نگران منافع سرمایه‌گذاران مدارس غیردولتی بودند. و بدین لحاظ محدود شدن مدارس تیز‌هوشان و نمونه دولتی را طلب می‌کردند.‌(20)

در اثر ضعف‌های شدید نظام آموزش و پرورش (از جمله عدم رسیدگی کافی به وضعیت معیشتی معلمان، گران‌بودن هزینه‌های آموزش نسبتاً با‌کیفیت برای اکثر دانش‌آموزان، تحمیل بار درسی اضافی و نامناسب به آنان، و تداوم‌بخشی به نظام نادرست نمره‌دهی و مردودسازی)، میلیون‌ها دانش‌آموز ترک تحصیل کرده‌اند و بسیاری از استعدادهای خوب مدارس دولتی از هدایت صحیح به سوی فعالیت‌های شکوفاکننده استعداد‌ها و راهیابی به سطوح بالاتر علمی، فنی و معنوی بازمانده‌اند.(21)

 

ضرورت اصلاح نظام آموزش و پرورش

پس از سال‌ها نابسامانی در نظام آموزش و پرورش، شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1390 سندی را برای تحول بنیادین این نظام به تصویب نهایی رساند. برخی نکات مهم در این سند عبارتند از:

– ما در آموزش و پرورش احتیاج به تحول داریم (مقام معظم رهبری، 1385).
– وزارت آموزش و پرورش مهم‌ترين نهاد تعلیم و تربيت رسمی عمومی‌ است (ص 20).
– ارتقای جايگاه نظام تعلیم و تربيت كشور به عنوان مهم‌ترين نهاد تربیت نیروی انسانی و مولد سرمايه اجتماعی، از راهبردهای کلان سند تحول است (ص 27).
– اصلاح، ارتقاء و تغيير نگرش به آموزش و پرورش به عنوان سازمان فراگير و نيروی اثرگذار اجتماعی در خدمت اهداف رشد و تعالی كشور به ويژه اهداف فرهنگی و اجتماعی، از راهکارهای مهم سند تحول است (ص 42).
– معلم و مربی، رسالت خطير تربيت دانش‌آموزان را در نظام تعلیم و تربيت رسمی عمومی بر عهده دارد (ص 12).
– ايجاد سازوکارهای لازم برای تقويت جايگاه و منزلت فرهنگی و اجتماعی معلمان، از راهکارهای مهم سند تحول است (ص 42).
– ايجاد سازوکارهای قانونی برای افزايش انگيزه معلمان و مربيان با ساماندهی مناسب خدمات و امكانات رفاهی و رفع مشكلات مادی و معيشتی آنان، از راهکارهای مهم سند تحول است (ص 49).

اما همچنان تا سال 1399 دولت‌ها اقدام مؤثری برای بهبود وضعیت معیشتی معلمان و رفع مشکلات نظام آموزش و پرورش به عمل نیاوردند (22). چگونه می‌توان انتظار داشت که معلمان با دغدغه‌های معیشتی فراوان، آمادگی روحی و جسمی لازم را برای انجام درست وظایف خطیر خود داشته باشند؟

چگونه می‌توان انتظار داشت مؤسساتی که با هدف کسب سود دنیوی وظایف آموزش و پرورش جامعه مسلمانان را به عهده می‌گیرند و هزینه‌های گزافی را به خانواده‌ها تحمیل می‌کنند، بتوانند گام مؤثری در جهت بهبود نظام فرهنگی و معنوی جامعه بردارند و نیروهای مورد نیاز برای اداره صحیح امور مختلف جامعه را تربیت کنند؟ و چگونه می‌توان انتظار داشت که نوجوانان و جوانان ما از حداقل مایه معرفتی لازم برای مصونیت در مقابل تهاجم فرهنگی و تبلیغاتی دشمنان برخوردار شوند؟ (23)

 

ارزشمندی آموزش رایگان و باکیفیت و لزوم بهبود شرایط معیشتی و معنوی معلمان

اصلاح و بهبود نظام آموزشی یکی از مؤلفه‌های مهم سلامت معنوی و امنیت اجتماعی است. اگر ارزشمندی فرهنگی، معنوی، امنیتی و اقتصادی آموزش رایگان، متعهد و کارآمد را باور داشته باشیم، می‌توانیم با اصلاحات مناسب و بهبود شرایط معیشت و ارتقاء منزلت اجتماعی کارکنان آموزش و پرورش، به‌سوی آن جهت‌گیری کنیم.

برقراری ارتباط عاطفی و معنوی نزدیک و مؤثر میان معلمان و دانش‌آموزان می‌توانست موجب افزایش هشیاری معنوی و سیاسی نوجوانان و جوانان شود و تا حد زیادی از نفوذ و گسترش تأثیرگذاری رسانه‌ای زیان‌بار دشمنان بکاهد. این امر مستلزم بهبود جدی شرایط معیشتی و معنوی معلمان و مربیان بوده‌است.

در نظام اسلامی باید شرایطی فراهم گردد که آموزش و پرورش کشور قابلیت جذب و پرورش پارسا‌ترین، مهربان‌ترین، هوشمند‌ترین و صبور‌ترین افراد را برای حرفه‌ی معلمی و مربی‌گری داشته باشد. چنین‌کسانی می‌توانند در زمان کوتاه‌تری این حقیقت را دریابند که ارزش رشد معنوی و پرورش افراد مؤمن درستکار و باکفایت بسیار فراتر از ارزش دارایی‌های موقت دنیوی‌ست. پرورش‌دهندگان افراد شایسته، از پاداش و برکات عظیم هر عمل نیک همه افراد شایسته در همه نسل‌های بعدی، پیوسته و تا ابد برخوردار خواهند بود.

معلمان و مربیان باید بتوانند تا حدی تشخیص دهند که هر دانش‌آموز چه ظرفیت‌ها و قابلیت‌هایی دارد. و چگونه می‌توان به پرورش استعداد‌ها و بهبود ذائقه معنوی او کمک‌کرد.

خداوند متعال خصوصیات روحی انسان‌ها را کم و بیش متفاوت قرار داده، همان‌طور که برخی از ویژگی‌های بذر، رویش و ثمربخشی گیاهان متفاوت است. فراهم‌کردن شرایط مناسب برای رشد و پرورش صحیح دانش‌آموزان شباهت‌های زیادی به مراقبت و پرورش گل و گیاه دارد. برخی بذرها ظریف‌ترند. اگر آنها را در عمق بیشتری از خاک فرو بریم، می‌میرند. برخی بذر‌ها را در عمق بیشتری می‌کارند. و برخی به خواب زمستانی در میان خاک نیاز دارند. از آنجایی‌که تأثیر فراگیری علوم دنیوی مانند فرو رفتن قلب معنوی در میان ناخالصی‌ها و در خواب غفلت است، شناخت نسبی خصوصیات روحی افراد اهمیت فراوانی دارد.

برنامه‌های درسی-تربیتی دانش‌آموزان باید به‌گونه‌ای باشد که بدون تحمیل بار درسی اضافی، استعداد عظیم فطری و معنوی آنان را شکوفا و بارور سازد. آشنایی با زبان غیرنوشتاری خداوند و مؤانست با او بسی مهم‌تر از بسیاری مهارت‌های‌دیگر است.

 

ضرورت ارتقاء کیفیت برنامه‌های آموزشی

به عنوان نمونه‌ای از ارتقاء کیفیت برنامه‌های آموزشی، بخشی از یک شعر نسبتاً خوب برای کودک و نوجوان را در نظر می‌گیریم.

صورت رایج این شعر چنین‌ است:

من بچه شیعه هستم
خدا را می‌پرستم
خدای پاک و دانا
مهربان و توانا
پیامبرم محمد
که با او قرآن آمد
دین را به ما رسانده
او ما را شیعه خوانده
دختر او زهرا بود
فاطمه‌ی کبری بود
فدای دین شد جانش
لعنت به دشمنانش
در روز عید غدیر
بر ما علی شد امیر
امیر مؤمنین است
امام اولین است

این شعر، نشانه‌ای از سطح برداشت بسیار پایین از دین خدا و مذهب شیعه و بازتابی از ضعف نگرش بسیاری از مسئولان فرهنگی و اجرایی جامعه ماست. این شعر را می‌توان با افزودن ابیاتی نسبتاً پرمحتواتر و البته ساده و قابل فهم به‌ صورت زیر نوشت:

من بچه شیعه هستم
خدا را می‌پرستم
خدای پاک و دانا
مهربان و توانا
پیامبرم محمد
که با او قرآن آمد
دین را به ما رسانده
دل را به پاکی خوانده
دل‌های پاک و دانا
عزیزند و توانا
دین خدا اسلام است
حقّ و عدل و سلام است
ستمگران گمراهند
ناپاک و دل‌سیاهند
هرکس دنیاپرست است
جانش ناپاک و پست است
رفتار ما رحمانی
دل‌های ما نورانی
نور از خدا می‌گیریم
پَستی نمی‌پذیریم
گنجی که در دل ماست
برتر ز مال دنیاست
این دانش خدایی
مِهر است و روشنایی
قرآن از این بگوید
پاکیزه‌دل بجوید
این روشنای دل‌ها
شد جلوه‌گر به زهرا
دخت نبی زهرا بود
فاطمه‌ی کبری بود
همسر زهرا علی‌ست
پس از نبی او ولی‌ست
امیر مؤمنان است
امام شیعیان است

برخی نکات مهم در شکل جدید این شعر عبارتند از:

1- نقد ابتدایی دنیاپرستی (به عنوان ریشه‌ی همه مشکلات، گمراهی‌ها و ذلت بشر)، به فهم مهم‌ترین اصل دین یعنی خداپرستی کمک می‌کند.

2- معرفی برخی از شاخص‌های اصلی دین اسلام.

3- کمک به بهبود نظام ارزشی دل، روشنگری درباره ریشه‌ی دشمنی با خدا و اهل بیت، و پرهیز از ایجاد تنش در میان مسلمانان. (شیعیان راستین هشیارند اما به هیچ مخلوق خدا، از جمله به هیچ‌یک از پیروان مذاهب دیگر، کینه و دشمنی نمی‌ورزند.)

4- آشنایی اولیه با مفهوم پاکی و ناپاکی باطنی که اهمیت آن بسیار بیش از پاکی و ناپاکی ظاهری مورد بحث در فقه رایج است.

5- معرفی ابتدایی پاکی باطنی به عنوان ملزوم اساسی رستگاری، راهیابی به باطن قرآن کریم و نیل به خِرد الهی و عزت حقیقی.

6- تأکید بر ایمان به خدا، پرهیز از دنیاپرستی و اهتمام به رفتار رحمانی به عنوان ملزومات اساسی پاکی و نورانیت دل.

7- اشاره به یکی از ویژگی‌های مهم حضرت فاطمه زهرا ‌(س) به عنوان جلوه‌ی روشنایی باطنی دل‌های پاک.

8- طرح اولیه ولایت الهیه و امامت امیر مؤمنان علی (ع) بر پیروان دین راستین خدا.

 

برنامه‌های آموزشی و پرورشی مکمل

نقش برنامه‌های مکمل نیز در بهبود کیفیت آموزش و پرورش بسیار مؤثر است. برخی از این برنامه‌ها عبارتند از:

– برگزاری اردوهای تفریحی و زیارتی، واگذاری مسؤولیت‌های مناسب به دانش‌آموزان در اردوها و در نظافت مدرسه، نظرخواهی از آنها در انجام برخی امور.

– استفاده از فیلم‌های مفید همراه با برگزاری جلسات نقد و بررسی و پرسش و پاسخ.

– آموزش مهارت‌های زندگی به شیوه اسلامی از جمله آموزش تغذیه صحیح و بهداشت فردی و اجتماعی همراه با ارائه تغذیه مناسب و رایگان.

 

برخی از مهم‌ترین وظایف و اهداف آموزش و پرورش در نظام اسلامی

نظام آموزش و پرورش باید این امکان را برای دانش‌آموزان فراهم‌کند که در دوران تحصیل علوم ظاهری، به‌تدریج مهارت دوستی و مؤانست با خدا را با اهتمام به مراقبت بر نیات و رفتار خود بیاموزند و ارزشمندی عظیم آن را درک کنند. مربیان شایسته باید به آنها کمک کنند که نتایج رفتار و گفتار نیک و بد را، هم در زندگی خود، و هم از طریق فیلم‌های مناسب، در زندگی دیگران بسنجند و با غیب و زبان خدا آشنا شوند. آنها باید به‌تدریج بهترین روش‌های مواجهه با مشکلات زندگی و نحوه صحیح استفاده از نعمت‌های دنیوی را بیاموزند.

نظام آموزش و پرورش باید این امکان را فراهم کند که دانش‌آموزان به‌تدریج بتوانند دریابند که معیشت دنیوی و موقعیت‌های اجتماعی، وسیله و آزمونی برای نیل به حیات پاکیزه و متعالی است. و این‌که با خلوص نیت و اهتمام به صداقت، انصاف، درستکاری، پاکدامنی، بردباری، عفو و مهرورزی، می‌توان در مسیر رشد معنوی حقیقی قرار گرفت و به‌تدریج به امکاناتی بسیار فراتر و گسترده‌تر از امکانات مادی دست یافت.

دانش‌آموزانی که مراقبت بهتری بر نیات و رفتار خود دارند، تا حدی می‌توانند سوزانندگی باطنی زیاده‌روی‌های دنیایی، و خنکی و سُرور فضای امن باطنی را درک کنند. بدین ترتیب، خداوند نظام ارزشی قلب معنوی آنها را بهبود می‌دهد و فرایند فعال‌سازی قابلیت‌های الهی آنها را تسهیل می‌کند. آنها می‌توانند دریابند که هر نیت و رفتار شایسته، معادل سلامی به فرمانده حقیقی در فضای باطنی است.

گسترش تأثیرگذاری شعار زیبای ”سلام فرمانده“ از طریق گذر تدریجی به شعور باطنی حیات‌بخش دل با اهتمام به اداکردن حقوق معلمان و دانش‌آموزان و آموزش عملی مراقبت بر نیات و رفتار شایسته، از وظایف نظام آموزش و پرورش بوده است که حق آن را ادا نکرده‌اند.

سلام و انفاق باطنی مداوم، به رشد قابلیت‌های فرماندهی حقیقی دل در فضای باطنی یاری می‌رساند. خداوند متعال قیامت دل‌های پاکیزه‌ای را که آمادگی قیام به قسط در فضای باطنی را یافته‌اند، به تأخیر نمی‌اندازد. ظهور فرمانده حقیقی همواره در سرزمین دل‌های مطهر رخ داده است. اما افرادی که مانند همراهان ظاهری اسلام و انقلاب، فریفته مال و مقام دنیوی شده و خود را ارزان فروخته‌اند، بهره‌ای از ظهور فرمانده حقیقی نداشته‌اند.

 

سلامِ حکومت

سلام حکمرانان مسلمان، عملکرد حق‌محور، رحمانی، عدالت‌گستر، شفاف، جامع‌نگر، پاسخ‌گو و مداراگر آنان است. پُست و مقام دنیوی و دسترسی به اموال عمومی از وسایل امتحانات الهی و موجب گشایش یا انسداد اعتبارات و امکانات وسیع‌تر بوده‌است. سلام و رحمت و برکات فزاینده خداوند همواره بر قدرشناسان و خوش‌پاسخان جاری‌ست.

انگیزه حکمرانان مسلمان باید خدمت‌رسانی و سلام مداوم به خلق خدا (از طریق اصلاح نظام‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و تأمین حقوق اساسی) برای نیل به حیات متعالی و خِرد الهی باشد. سطح زندگی دنیوی متعادل حکمرانان نشانه‌ای از رشدیافتگی و کیفیت سلام آنان است.

تنها بخشی از مسؤولان جامعه ما در تلاش بوده‌اند که به حقیقت سلام نزدیک شوند. اما بخش بزرگی از آنان، بسیاری از مردم و منتقدان را به عنوان بخشی از خود ندیده‌اند و مستحق سلام و گفتگوی صادقانه و پاسخ‌گویی خداپسندانه ندانسته‌اند.

نجات و پیشرفت واقعی فردی و اجتماعی در ایمان و اهتمام به صدق و سلام است. تعمیق و گسترش رابطه صدق و سلام با مردم، نشانه‌ی صدق و سلام با خدا و اولیا و موجب عبور سالم و غانم از همه موانع و بحران‌هاست.

پیشرفت‌هایی که در دل دشمنان اسلام و انقلاب هراس افکنده، همه از لطف و عنایت الهی بوده‌ است. اما هنوز مشکلات نظری در نظام‌سازی اجتماعی و حکمرانی صحیح حل نشده و فضای فرهنگی زیر نفوذ دشمنان است. پویایی نظام اجتماعی ما و توسعه اقتدار سیاسی و نفوذ فرهنگی آن، در گرو مشارکت واقعی مردم در حکمرانی، رشد اقتصادی متوازن و رشد خِرد جمعی است.

 

ضرورت رفع موانع حکمرانی مردمی

از مهم‌ترین علل ناتوانی در غلبه بر مشکلات اساسی جامعه ما و بازسازی انقلابی ساختارها، قدرت‌گیری گروه‌های رانت‌خوار دیوان‌سالار با رویکرد قبیله‌گرایی سیاسی، و عدم شکل‌گیری حکمرانی مردمی در عرصه‌های مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است. هر دو رهبر انقلاب به حکمرانی مردمی که ریشه در فرهنگ اسلامی و سیره علوی دارد، اعتقاد و اهتمام داشته‌اند.

در این نوع حکمرانی، نخبگان و مردم (تشکل‌های مستقل مردمی که به بیان رهبر انقلاب حلقه‌های میانی‌اند)، در همه بخش‌های حکمرانی (سیاست‌گذاری، تنظیم‌گری و خدمات عمومی) مشارکت دارند.‌ در سیاست‌گذاری، تشخیص مشکلات گلوگاهی و ارائه راه حل‌های واقعی بسیار مهم است. در بخش تنظیم‌گری نیز تنها مقررات‌گذاری و سند نویسی کافی نیست. بلکه ساختارسازی، گفتمان‌سازی، تحقق و اجرای قوانین، رصد و نظارت و ارزیابی مداوم، و اصلاح قوانین هم لازم است.(24)

اگر بپذیریم که نگرش و رفتارهای ما در مواردی درست، منصفانه و موجه نبوده‌ است و همواره اهتمام به اصلاح داشته باشیم، از یاری مستمر خداوند برخوردار خواهیم بود و دائماً امکانات و ظرفیت‌های مادی و معنوی بیشتری را در اختیار خواهیم داشت.

یکی از مهم‌ترین اقدامات ضروری و راهگشا، اصلاح این برداشت رایج نادرست از دین خداست که هرگونه رفتار با منتقدان و مخالفان دین خدا رواست (25). باید شرایط لازم برای گفتگوی صادقانه و پاسخ‌گویی مستدل و روشن را فراهم کرد. چه بسا برخی از نظرات آنان به دین راستین خدا نزدیک‌تر باشد. امید است که پیام‌ها و هشدارهای خداوند را برای اصلاحات اساسی و عاجل دریابیم و درجات عالی سلام و رحمت و برکات فزاینده الهی را به روی خود بگشاییم.

 

منابع و توضیحات

1- کتاب ”آهنگ آسمان دل …“، ص‌6.

2- رسانه‌هایی که زیر نفوذ فرهنگ دنیاگرایی قرار دارند، افزایش داشته‌های دنیوی را معادل موفقیت و برنده‌شدن، و اعتیاد به آن را موجب بهبود حال جلوه می‌دهند.

3- اگرچه مواضع همه اصلاح‌طلبان با مواضع دشمنان اسلام و انقلاب یکسان نبود، اما به دلیل مرزهای ناروشن، مورد بهره‌برداری دشمنان قرار می‌گرفت. برخی از اصلاح‌طلبان، دامنه تساهل و عدم ممنوعیت را چنان فراخ می‌پنداشتند که امور جنسی و همجنس‌بازی را نیز شامل می‌شد.

4- برخی افراد از این حقیقت که معنای ظاهری پاره‌ای آیات قرآن کریم نمی‌تواند پاسخ‌گوی نیازهای توسعه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی عصر حاضر باشد، نتیجه گرفته‌اند که بخشی از قرآن کریم معتبر نیست و بنابراین، قرآن نمی‌تواند از جانب خداوند باشد. اما همان بخش از آیات نیز معانی باطنی والایی دارند و همواره معتبرند. نگاه کنید به مقاله ”نگاهی به شاخص‌های اصلی دین راستین خدا …(4)“.

5- اعتیاد بسیاری از مدیران به رانت نفتی موجب شد که برای تکمیل زنجیره ”تأمین مواد اولیه مورد نیاز بسیاری از واحدهای تولیدی با فرآوری محصولات نفتی و پتروشیمی“ گام مؤثری برداشته نشود. انجام این کار می‌توانست کشور را از صدور نفت خام و مواد نفتی ارزان بی‌نیاز و اشتغال‌زایی فراوان ایجاد کند.

6- حسین نمازی (یکی از وزرای سابق اقتصاد)، ”تفکر حاکم بر سیاست‌‌های اقتصادی …“، سخنرانی در فرهنگستان علوم، اسفند 78.

7- ارثیه الهی و پیشرفت واقعی

برخی همراهان ظاهری انقلاب اسلامی با برداشت‎ سطحی و نادرست از آیه 5 سوره مبارکه قصص، گمان کردند که در اختیار گرفتن منابع انسانی و اقتصادی جامعه و فرمانروایی دنیوی همان ارثیه‌ موعود خداوند است. اما مالکیت و فرمانروایی دنیوی در مقابل مالکیت و فرمانروایی در فضای حقیقی باطنی بسیار ناچیز است (بقره 212، آل‌عمران 14، 15 و 185، انعام 32، رعد 26، عنکبوت 64، لقمان 33، حدید 20، تکاثر، …).

جریان سالم‌تر انقلاب اسلامی به عزت و اقتدار جمعی جامعه مسلمان ایران می‌اندیشید. اما سهام‌داران دوزخ و صاحبان شرکت‌های اهریمنی، این سخن خداوند را نشنیدند یا باور نکردند که ثروت‌اندوزی خصوصی دنیوی تهیه آتشی است‌ که نعمت‌های حقیقی (قابلیت‌های الهی و ارثیه حقیقی در سرزمین دل) را می‌سوزاند. مولای بصیر ما امیر مؤمنان فرمود: ”دل خود را از دنیا خارج‌کنید.“‌ (نهج البلاغه، خطبه‌ 203، در زهدورزی …) و ”سبکبار شوید تا به مقصد برسید.“‌ (خطبه 21).

8- شرکت‌های خصولتی

شرکت‌های شبه دولتی یا خصولتی، برای دریافت بودجه، دولتی بوده‌اند اما برای گریز از نظارت و پاسخ‌گویی، خصوصی. شرکت‌های دولتی بخش بسیار بزرگی از منابع موجود را بلعیده‌اند. این شرکت‌ها هر سال در ازای پرداخت‌هایشان به دولت، مبالغ بیشتری را زیر عنوان اعتبارات هزینه‌ای و اعتبارات تملک دارایی‌های سرمایه‌ای از دولت دریافت‌کرده و نقش مهمی در کسری بودجه داشته‌اند. همچنین بخش بزرگی از تسهیلات بازار پول، نه در اختیار بخش خصوصی واقعی، بلکه در اختیار این شرکت‌ها قرار گرفته‌است.

9- فرشاد مؤمنی و شیما حاجی نوروزی، ”اقتصاد سیاسی خصوصی‌سازی همراه با فساد“، فصلنامه پژوهشنامه اقتصادی، شماره 67، زمستان 1396.

رهبر معظم انقلاب در 16 مرداد 1398 در دیدار با جمعی از جوانان فرمودند دولت‌ها در مورد خصوصی‌سازی خوب عمل نکردند. ایشان پیش از آن، در 29 بهمن 1396، در جمع مردم تبریز فرمودند علیرغم همه پیشرفت‌ها، در زمینه عدالت پیشرفت چندانی نداشته‌ایم. در این زمینه باید تلاش‌کنیم، باید کار کنیم، باید از خدای متعال و از مردم عزیز عذرخواهی‌کنیم.

10- برنامه مستند ”آدرس غلط“، شبکه سوم سیما، 31 اردیبهشت 1400.

قانون مالیات بر عایدی سرمایه

تصویب قانون مالیات بر عایدی سرمایه می‌توانست غارتگری سوداگران را تا حدی کاهش دهد. اما سوداگران متنفذ در سال 1393 این قانون را پس از سال‌ها کار کارشناسی از دستور بررسی مجلس شورای اسلامی خارج کردند. غارتگران اقتصاد کشور در بسیاری از ساختارهای قدرت سیاسی نفوذ داشتند. طراحی صحیح نظام مالیاتی و نظارت بر عملکرد صحیح آن به تنهایی می‌تواند کشور را تا حد زیادی از صدور نفت خام (و دیگر محصولات نفتی ارزان و قابل فرآوری) بی‌نیاز گرداند. علاوه بر این، می‌تواند در کاهش فعالیت‌های سوداگرانه و مفسدانه، رشد تولید ملی و کاهش تورم بسیار مؤثر باشد.

11- البته کسانی که در مسیر رشد معنوی قرار دارند، از پرداخت این‌گونه صدقات ناراضی نیستند. اما چنین رویه‌ای به سلامت معنوی بسیاری از افراد جامعه آسیب رسانده است.

12- پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، گفتگو با فرشاد مؤمنی، ”حقایقی تکان‌دهنده …“، 16 مهر 99.

13- همان.

14- برنامه مستند ”آدرس غلط“، شبکه سوم سیما، 31 اردیبهشت 1400.

سهل‌انگاری در رعایت مصالح جامعه به خاطر مصلحت انتخاباتی گروهی

بنا به اعتراف علی سرزعیم (یکی از اعضای تیم اقتصادی دولت دوازدهم تا سال 98)، دولت از به راه افتادن بهمن بزرگ نقدینگی در اقتصاد کشور، پیش از انتخابات دولت دوازدهم باخبر بود. اما به دلیل خوش‌بینی به توافق با غرب و رفع تحریم‌ها و افزایش منابع ارزی، اعلام خطر نکرد و در صدد اصلاحات اساسی برای جلوگیری از انفجار نقدینگی و افزایش شدید تورم برنیامد.

15- برنامه ثریا، شبکه اول سیما، 25 فروردین 1400.

16- علینقی مشایخی (یکی از اعضای شورای عالی اداری)، ”چگونگی غلبه بر فساد“، روزنامه ایران، 7 شهریور 1398.

17- فرشاد مؤمنی، سخنرانی در نشست مجازی مؤسسه دین و اقتصاد با موضوع “چالش‌ها و چشم‌اندازهای صندوق‌های بازنشستگی در برنامه هفتم توسعه“، خرداد 1401.

18- نگاه کنید به برنامه مستند ”غیر انتفاعی“، شبکه سوم سیما، 17 دی 1396.

19- همان.

20- همان.

21- نگاه کنید به برنامه‌های گفتگو با سید مجید حسینی از جمله در برنامه ”حالا خورشید“ شبکه 3 سیما.

22- در اسفند 1399 دولت لایحه‌ای برای افزایش حقوق معلمان به مجلس فرستاد. مجلس در 15 تیر 1400 آن را تصویب کرد. اما پس از مدتی آن را مورد تجدید نظر قرار داد و در 31 شهریور 1400 یک لایحه تقلیل‌یافته پر اشکال را آماده تصویب کرد. از مهر 1400 معلمان بسیاری از شهرها، تجمعات مسالمت‌آمیزی در اعتراض به تصویب آن لایحه و دیگر مشکلات خود برگزار کرده‌اند. تجمع معلمان و فرهنگیان قم و فارس نمونه‌ای از این اعتراضات بوده است.

23- حداقل شرایط مورد نیاز برای دستیابی به مایه معرفتی روشنی‌بخش دل و توانایی تشخیص حق و باطل

توانمندی در تحلیل و تبیین مواضع و سخنان دیگران، مستلزم بهبود وضعیت دل (با مداومت بر تقوا و عملکرد رحمانی و جلب رضایت خدا) و برخورداری از نور معرفت رسول خدا و اولیا در دل است (بقره 256 و 257، مائده 15 و 16، انفال 29، احزاب 21 و 44-41، حجرات 8-6، …). تنها هنگامی که حریم دل خود را حداقل تا حدی از ناخالصی‌های دنیوی پاک کرده باشیم، به حرم امن باطنی اهل بیت خدا نزدیک و از نور ایمنی‌بخش الهی برخوردار خواهیم شد. دشمنان خدا دل‌های کسانی را که بیرون از این حرم امن و در معرض تهاجم فرهنگی و تبلیغاتی‌شان باشند، به راحتی می‌ربایند (عنکبوت 67). همان‌گونه که دل‌های بسیاری از همراهان ظاهری اسلام و انقلاب را ربودند. و اینان چنین پنداشته‌اند که در زمره هدایت‌یافتگان‌اند.

24- پی‌نوشت: بنگرید به مصاحبه حجت الاسلام خسروپناه، برنامه ”شیوه“، شبکه 4 سیما، 2 آبان 1401.

25- اولاً نباید خود را کاملاً مبرا از خطا و همه منتقدان و مخالفان خود را متعلق به جبهه کفار (مشرکان معاند) بدانیم. ثانیاً نباید از آیه 29 سوره مبارکه فتح چنین برداشت کنیم که هرگونه شدت عمل بر ضد دشمنان مجاز است. آیه 8 سوره مبارکه مائده تأکید دارد که ارتکاب گناه و ترک انصاف در مبارزه با دشمنان نیز جایز نیست. برای حفظ سلامت قلب معنوی خویش، لازم است در هر شرایطی از جمله در مبارزه با دشمنان بیرون از دل، از هرگونه نفرت و کینه‌ورزی بپرهیزیم و خیرخواه همگان باشیم.

 

برخی مطالب مرتبط

اسلام راستین – اسلام‌شناسی به زبان ساده (1)

بررسی انحراف از اسلام راستین – اسلام‌شناسی به زبان ساده (2)

رسانه ملی و گسترش نفوذ دنیاگرایی – اسلام‌شناسی به زبان ساده (4)

نکاتی درباره برخی حقایق هستی و اهداف زندگی (1)

نکاتی درباره برخی حقایق هستی و اهداف زندگی (2)

نگاهی به شاخص‌های اصلی دین راستین خدا … (1)

نگاهی به شاخص‌های اصلی دین راستین خدا … (2)

نکاتی درباره رهپویی دل و مشی معنوی صحیح (1)

نکاتی درباره نظام‌سازی اجتماعی مبتنی بر ارزش‌های دینی (1)

خورشید حقیقی – شرحی بر شعر پیامبر خِرد و عشق (1)

شرحی بر شعر سوز و ساز رمضان (1)

شرحی بر شعر راز حج – حج دل (1)

مختصری درباره رویداد غدیر خم

پیام نوروزی احمد علوی تبار

پرسش و پاسخ درباره برخورد محترمانه

پرسش و پاسخ درباره اهمیت نماز

گزیده‌ای از طوبای محبت – بسم الله

پرسش و پاسخ درباره عدالت الهی و امام زمان (عج)

پرسش و پاسخ درباره آمرزش گناهان با گریه بر امام حسین (ع)

جهاد برای آزادسازی قدس جلوه‌ای از جهاد باطنی برای آزادسازی وطن حقیقی

بیداری دل و طلب فرج برای پیمودن راه اولیا – شرحی بر دعای ندبه (1)

چگونه مشکلات زندگی را حل کنیم – شرحی بر شعر با رضا بنشین (1)

نگاهی به دیدگاه روان‌شناختی و روان‌درمانی آنتونی رابینز (1)

نکاتی درباره برنامه زندگی پس از زندگی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

مطالب مرتبط

یادداشتی به مناسبت عید قربان

احمد علوی تبار - خرداد 1403   نکاتی درباره معنای عید عید در لغت از ماده "عود" به معنى بازگشت ...
admin
28 خرداد 1403

اسلام راستین – اسلام‌شناسی به زبان ساده (1)

احمد علوی تبار - مهر 1401   چکیده طبق آمار سال‌های اخیر، حدود یک چهارم جمعیت دنیا را افرادی تشکیل ...
admin
02 مهر 1401

برخی ویژگی‌ها و وظایف اولیا تا پیامبر خاتم – شرحی بر دعای ندبه (2)

احمد علوی تبار - تابستان 1401   بخش دوم - برخی ویژگی‌ها و وظایف اولیا از آدم تا پیامبر ...
admin
27 مرداد 1401
preloader