پرسش و پاسخ درباره برخورد محترمانه
آیا برخورد محترمانه به معنی تأیید عملکرد است؟
پرسش
آیا برخوردهای محترمانه با افراد در خانواده و جامعه و نیز با مسؤولان اداره امور جامعه، به معنی تأیید همهی رفتارهای آنان است؟
پاسخ
برخورد محترمانه، منصفانه و خیرخواهانه، هم با دانایان و صالحان و هم با نادانان و خطاکاران واجب است(1). برخی آثار مهم اینگونه برخورد عبارتند از:
1- حفظ سلامت قلب معنوی خود از تأثیر مخرب انرژی منفی ناشی از توهین، خشونت، جدل و کینهتوزی.
2- پیشگیری از بخل در خیرخواهی و خیر رسانی با قلب معنوی و کمک به فعالشدن قابلیتهای رحمانی دل.
3- کمک به بهبود فضای معنوی و عاطفی خانواده و جامعه. ایجاد و افزایش انگیزه و فرصت برای اصلاح نگرش و رفتار.
دشمن اصلی هر انسان در این عالم ناامن، نفسکاذب دنیویست که سرزمین دل غافلان را کم و بیش زیر سلطه ظالمانه و مفسدانه دارد. هر برخورد غیر رحمانی با دیگران، موجب تقویت دشمن اصلی میشود و ابتدا بهمنابع حیاتی باطنی خود انسان آسیب میرساند. حتی در جهاد اصغر نیز انسان باید از کینهورزی و توهین و دشنام بپرهیزد و از صمیم قلب برای هدایت و سعادت دشمنان ظاهری دعاکند.
اهتمام به مشی و منش رحمانی نشانهی توفیقاتی در جهاد اکبر و بهرهمندی از هشیاری و خِرد الهی دل است. و استقامت در آن موجب تقرب به هستی و خِرد عالی الهی میشود. کسانیکه در عرصههای گوناگون زندگی و نیز در جهاد اصغر برای حفظ امنیت جامعه، بر حفظ پاکی و عزت دل در مواجهه با وسوسههای مال و مقام دنیوی و بر مشی و منش رحمانی اهتمام بیشتری داشتهاند، رشد معنوی و بصیرت بیشتری یافته و پیروزی حقیقی و شهادت باطنی را بیشتر درککردهاند. شهید سلیمانی از بارزترین نمونههای چنین جهادگرانی بودهاست.
افراد نسبتاً بیداردل، مراقبندکه در خانواده و جامعه نه تنها با بدخُلقی و بدگویی آتشافروزی نکنند، بلکه با نرمخویی، گذشت، عذرخواهی و مهرورزی، آتشها را خاموشکنند. اما افراد غافل (از جمله معترضان و منتقدانیکه چندان به انصاف و ادب اهتمام نمیورزند)، ممکناست هرچیز کوچک (یا بهظاهر بزرگ) ناخوشایند و مغایر سلیقه و منافع ظاهری را بهانهای برای آتشافروزی قرار دهند. البته هیچکس نمیتواند با آتشافروزی باطنی، اثر سوزاننده و تباهکنندهای بر هدایتیافتگان و رشدیافتگان حقیقی، همچون حضرت ابراهیم خلیل(ع)، داشته باشد. و مسلماً برخوردهای محترمانه با افراد در خانواده و جامعه و نیز با مسؤولان اداره امور جامعه، بهمعنی تأیید همهی رفتارهای آنان نیست.
رشد معنوی در گرو تعامل محترمانه، منصفانه، خیرخواهانه و مهرورزانه
رشد معنوی بهمعنی فراتر رفتن از سطح هشیاری و حیات دنیوی با بهبود کیفیت روح است. این فرایند باطنی مستلزم آزادسازی و تطهیر تدریجی سرزمین دل و فعالشدن قابلیتهای الهی آن با اهتمام به تقوا و عملکرد رحمانیست. تقوا بهمعنی مراقبت بر حفظ دل از هر پلیدی و ناخالصیست.
اصلیترین عامل جذب ناخالصی، پایینبودن سطح هشیاری الهی دل، حُب دنیا و عدم رعایت حدود الهی در تأمین نیازهای مادی و معنویست. نگهداری، ترمیم و توسعه قابلیتهای الهی دل در این دنیای ناامن، مستلزم پیروی از رهنمودهای الهی، خویشتنداری در مقابل جاذبههای کاذب دنیا، و اهتمام به تعامل محترمانه، منصفانه، خیرخواهانه و مهروزانه با دیگران (حتی با منتقدان و مخالفان غیرمعاند) است.
برخی افراد ممکن است نگاه عارفانه و عاشقانه به زندگی را مغایر عقلانیت تلقیکنند. برخی گمانکردهاند که توصیه به مدارا با دشمنان، بهمعنی عدم لزوم برخورد قانونی و قاطع نهادهای مسئول یک جامعه با متجاوزان، مفسدان و عوامل مخل نظم و امنیت جامعه است. مسلماً عرفان برگرفته از آموزههای وحیانی و تعالیم اولیای خدا که در اشعار حافظ و مولانا نیز بازتاب یافتهاست، با نگرش و مواضع انفعالی برخی از اهل تصوف متفاوت است.
اما لزوم برخورد سنجیده و قاطع با متجاوزان و مفسدان را نباید توجیهی برای برخوردهای غیرمنصفانه و غیررحمانی قرار داد. مدارا با دشمنان، برای فرونشاندن آتش فتنهها، حفظ سرمایههای ارزشمندتر و پیشگیری از خسارات بیشتر و مهمتر است. از موارد مدارا با دشمنان، عفو و گذشت در مقابل برخوردهای توهینآمیز و تعدی افراد نادان به حقوق فردی و اجتماعی ماست. از رهنمودهای اساسی دین راستین خدا ایناستکه پاسخ بدی و جفا را با خوبی و صفا دهید.(2)
اینگونه اخلاق و رفتار به تطهیر دل و رشد معنوی واقعی کمک میکند. پیامبر اکرم (ص) و جانشینان راستین ایشان اسوههای مدارا و اخلاق و رفتار رحمانی بودهاند. عیادت پیامبر از فرد یهودی که از بام خانهاش بر سر ایشان خاکستر آتشین میریخت، و فرمان عفو عمومی پس از فتح مکه و پس از غائله جمل، از نمونههای درخشان اخلاق و رفتار رحمانیست. توصیههای مؤکد نظری و عملی پیامبر و امیر مؤمنان به عفوکردن کسانی که به شما ستم روا میدارند، ناظر به اهمیت مدارا و عملکرد رحمانیست.(3)
خسارت عدم رشد معنوی
هر انسانی در این عالم نقش و مأموریتی دارد. اگر بخواهیم نقش و مأموریت بهتری داشته باشیم، باید اسب ذهنمان را آرام کنیم و ببینیم کارگردان هستی چه پیشنهادهای بهتری برای ما دارد. روی پیشخوان خداوند همهگونه نقشی طراحی شده است. مهم این است که نقشهای تاکنون ایفاشده را درست ارزیابی کنیم و بهترین را برداریم.
خداوند تحسین و یاری میکند بندهای را که نقش مقربان هستی عالی الهی را انتخاب کند و به فعالسازی قابلیتهای الهی خود همت گمارد. میان وضعیت باطنی پوستهخواران آیات الهی، و اولیالالباب یعنی صاحبان خِرد (بهرهمندان از مغز آیات) که به روزهداری باطنی، ادب و رفتار رحمانی و کریمانه اهتمام میورزند، تفاوت از زمین تا آسمان است.
اگر سرنخ پیشنهادهای بزرگ خداوند را نگیریم و در پی تجدید بنای حیات حقیقی خود نباشیم، مبصرهای قلابی ما را با ارزشهای کاذب دنیا سرگرم میکنند و از رشد معنوی و ارثیه الهی خویش محروم میمانیم. از جمله نتایج غفلت و ستم به خود، عدم امکان بهرهبرداری از چشمه باطنی حیاتبخش در وجودمان است. چه بسیار آبادی (باطنی) که نابود شد، چه بسیار چاه پرآب (باطنی) و قصر مرتفع (باطنی) که بیصاحب ماند و امکان بهرهبرداری نیافت. (4)
تعامل عزتمند و کریمانه
خداوند تأکید فرموده است که همه کسانی که در سطح شعور دنیوی میمانند، از هستی حقیقی بیبهرهاند و تنها شخصیت الهی عزتمند و کریم دل در هستی حقیقی حضور دارد. (5)
نقطه آغاز بازیابی و اعتلای عزت حقیقی دل، اهتمام به خویشتنداری در مقابل جاذبههای کاذب دنیوی و پرهیز از هرگونه خودفروشی باطنی است. برای بهبود وضعیت دل، چرخهی انرژی حیاتی الهی باید همواره از مولد و منبع اصلی (منبع گرم و غنی) به سوی مخلوقات (منابع سرد و نیازمند) باشد. در حقیقت، تعامل کریمانه، دیگر الزام اساسی بهبود وضعیت دل است.
حیات و شادمانی حقیقی را با ترمیم و توسعه قابلیتهای الهی دل میتوان یافت. اما بسیاری از مردم به اشتباه درصدد دریافت شادمانی از دیگران و از وضعیتهای بیرونیاند. مثلاً گمان میکنند دستیابی به رفاه دنیوی بیشتر، محبوبیت در میان مردم یا موفقیتهای ظاهری خود و فرزندانشان، امنیت واقعی و احساس آرامش و نشاط پایدار به ارمغان میآورد. همه ساحران و راهزنان دل، از جمله بسیاری از محصولات فرهنگی و برنامههای رسانهای، به این باور نادرست دامن میزنند.
بیداردلان نسبی رهپوی راه خدا، در تعامل عزتمند و کریمانه با خرابههای باطنی، تنها متاع خالص و نیکوی باقیمانده در دلهای فروپاشیده را برمیگیرند (6). این اجزای خالص و مفید را میتوان پروراند و نسخهای حقیقی از آنها را به صاحبان اولیهای که امکان ترمیم دلهایشان وجود دارد، بازگرداند. در حقیقت، بخشی از فرایند باطنی رشد، حاصل اینگونه تعامل بُرد بُرد است.
منابع و توضیحات
1- قرآن کریم، سوره مبارکه بقره 83، آل عمران 159، اسراء 28-23، طه 44، فرقان 63، …
پیامبر اکرم (ص): بهترين شما كسى استكه براى خانوادهاش بهتر باشد، و من از همه شما براى خانوادهام بهترم. زنان را گرامى نمىدارد، مگر انسان بزرگوار و به آنان اهانت نمىكند مگر شخص پَست و بىمقدار (نهج الفصاحه، ص 472). همچنین: هیچ یک از شما مؤمن نیست مگر اینکه براى برادرش آن بخواهد که براىخود مىخواهد. همچنین: دست خود را بر سر هرکسکه مىخواهى بگذار و براى او آن بخواه که براىخود مىخواهى (بحارالانوار، ج 71، ص 234). و نیز: ای مردم، هیچ بنده خدا از مسلمانان به حساب نمیآید، مگر اینکه مردم از دست و زبانش آسوده باشند (بحارالانوار، ج 77، ص 177)، …
امیر مؤمنان امام علی (ع): خداى سبحان دوست دارد که نیت انسان درباره همنوعانش نیکو و زیبا باشد (شرح غرر الحکم، ج 2، ص 667). همچنین: رحمت و محبت و لطف بر مردم را به قلبت بفهمان (نه به صورت ظاهر و نه در حد یک تصور ذهنی). هرگز مبادا كه درندهای خونآشام باشی كه خوردن مردم را غنيمت بشماری. زیرا مردم دو گروهاند: يا برادران دينی تو يا همنوع تو در آفرينشاند (نهج البلاغه، نامه 53). همچنین: هرچیزی محتاج عقلاست و عقل محتاج ادب (میزان الحکمه، ج 1، ص 69). همچنین: هركس با مردم به انصاف رفتار كند، خداوند بر عزتش بيفزايد (اصول کافی، ج 1، ص 87). و نیز: نسبت به خدا و بندگانش انصاف را از دست مده و نسبت به اطرافيان، خانواده و زيردستان انصاف داشته باش. اگر انصاف را پيشهیخود نسازی ستمكردهای و كسیكه به بندگان خدا ستمكند، خدا دشمن اوست (نهج البلاغه، نامه 53)، …
امام رضا (ع): مسلمان کسیاست که مردم از دست و زبان او آسوده باشند (عيون اخبار الرّضا ع، ج 1، ص 24)، …
2- سوره مبارکه رعد 22، مؤمنون 96، فرقان 63، قصص 54، فصلت 34، …
3- شیخ صدوق، خصال، باب الثلاثه، حدیث 121؛ نهج البلاغه، خطبه 193 (خطبه متقین)، …
4- سوره مبارکه حج 45.
لزوم توجه به معنای باطنی آیه
در این آیه شریفه، همچون آیات 259 بقره و 42 کهف، سخن از فرو ریختن آبادی (یا باغ) بر روی سقفها یا عرشهای آن است. خداوند در این آیات، همچون بسیاری از دیگر آیات، با اشاره به جلوههای ظاهری، ما را به سوی درک فرایندهای باطنی رهنمون میفرماید. برخی بدون توجه به معنای باطنی این آیات، اظهار داشتهاند که فرو ریختن آبادی بر سقفهایش بدین معناست که ابتدا سقفهای آبادی فرو میریزند و سپس دیوارهای آن بر روی سقفها فرو میریزند!
در جلوههای ظاهری، بدنهای دنیوی زیر آوار میمانند اما در فرایند باطنی، شخصیت الهی بالقوهی دل که جایگاهش در عرش دل است، زیر آوار ناخالصیها میماند. در حقیقت، سازههای باطنی حفظ و توسعه آبادی دل به دلیل آثار مخرب ناخالصیها، توأم با تودههای ناخالصی، بر روی عرش دل (که در ساحت عمیقتری قرار دارد) فرو میریزند.
نکته دیگر این است که فرایند فروپاشی باطنی، چنانکه در آیه 42 سوره مبارکه کهف اشاره شده، به دلیل شرک یعنی دنیاپرستی (که دل را مبتلا به جذب ناخالصی میکند) رخ میدهد. اما بسیاری از آبادیهای ظاهری تا مدتها پذیرای نسلهای متوالی مشرکاناند.
5- سوره مبارکه الرحمن 26 و 27.
6- سوره مبارکه نور 29-27.
در این آیات، معنای باطنی وارد شدن به خانههای دیگران، همان تعامل با دیگران است. عدم حضور در خانه نیز به معنی وقوع فروپاشی قابلیتهای الهی دل است.
برخی مطالب مرتبط
نگاهی به شاخصهای اصلی دین راستین خدا … (1)
اسلام راستین – اسلامشناسی به زبان ساده (1)
اسلام و قدرت – اسلامشناسی به زبان ساده (5)
نکاتی درباره برخی حقایق هستی و اهداف زندگی (1)
نکاتی درباره رهپویی دل و مشی معنوی صحیح (1)
چگونه مشکلات زندگی را حل کنیم – شرحی بر شعر با رضا بنشین (1)
خورشید حقیقی – شرحی بر شعر پیامبر خِرد و عشق (1)
نکاتی درباره نظامسازی اجتماعی مبتنی بر ارزشهای دینی (1)
نگاهی به دیدگاه روانشناختی و رواندرمانی آنتونی رابینز (1)
شرحی بر شعر سوز و ساز رمضان (1)
شرحی بر شعر راز حج – حج دل (1)
پرسش و پاسخ درباره عدالت الهی و امام زمان (عج)
پرسش و پاسخ درباره آمرزش گناهان با گریه بر امام حسین (ع)
جهاد برای آزادسازی قدس جلوهای از جهاد باطنی برای آزادسازی وطن حقیقی
بیداری دل و طلب فرج برای پیمودن راه اولیا – شرحی بر دعای ندبه (1)
نکاتی درباره برنامه زندگی پس از زندگی
دیدگاهتان را بنویسید