پایگاه عشق و معرفت

اگـــر راهت افتــــاده بر این چمـن

خــــدایت بیــــاورده چــــرخی بـــزن

وگــــر آب مطلــــــوب دل یـــــافتی

بــه پالایشش کوش و نقدی فکن

سبد خرید
0
No products in the cart.

ورود و عضویت

×

نکاتی درباره رهپویی دل و مشی معنوی صحیح (5)

admin
14 اردیبهشت 1401
20 دقیقه زمان برای مطالعه
رهپویی دل
1/5 - (1 امتیاز)
احمد علوی تبار – بهمن 1400

 

بخش پنجم – مراقبت بر گفتار و اهمیت موت اختیاری در رهپویی دل

نگه داشتن زبان از هر سخن نادرست و نابجا و هرگونه عیب‌جویی، تهمت، بدگویی، تمسخر و فخرفروشی، از مؤکدترین شروط تقوا و رهپویی دل است. در حقیقت، تقوا ورزیدن بدون مراقبت بر گفتار، سود چندانی برای بندگان خدا ندارد. (1)

رهپوی راستین راه خدا با تمرین و مراقبه می‌آموزد که برای بیان سخن حق نیز باید بردبار و موقعیت‌شناس باشد و در بسیاری موارد، از جمله عدم آشنایی کافی با موضوع، سخن نگوید. امام صادق (ع) می‌فرماید: ”سکوت، گنجی سرشار، زینت انسان بردبار و پوشش حفاظتی نادان است.“ (2)

امام رضا (ع) سکوت را از نشانه‌های فقاهت (فهم عمیق) و از درهای حکمت (خِرد الهی) برشمرده‌اند: ”از نشانه‌های فقاهت، علم و حلم و سکوت است. براستی سکوت دری از درهای حکمت، موجب افزایش محبت، و راهنما و دلیل هر خوبی است.“ (3)

البته گاهی ممکن است سکوت به معنی کم‌توجه بودن (مثلاً نسبت به همسر) تلقی شود و محبت را کاهش دهد که در این صورت شایسته نیست.

 

مراقبت بر گفتار درونی قلب معنوی

مراقبت بر گفتار درونی قلب معنوی نیز بسیار مهم و مؤثر است. جناب حاج اسماعیل دولابی‌ (ره) می‌فرماید:

”کسی که مملوک دنیا شد، چیزی ندارد، نمی‌تواند انتخاب کند، نه آخرت را، نه خدا و نه پیامبر را. بی‌خود نیست که کفّار زیر بار [عشق و معرفت الهی] نرفتند. شما که انتخاب کردید و خواستید که خدا و پیامبر مالک شما باشند، حیف است مملوک دنیا شوید. کم داشته باشید یا زیاد، مالک باشید. نشانه‌ی مالک‌بودن این است که هر گاه خواستی در راه خدا بدهی، آزادانه می‌دهی. اگر چیزی از دنیا نصیب شما نشد، بدانید که مال شما نبوده است. …

اگر با مشیت خدا آشنا شوید و عقیده داشته باشید، غصه‌های دنیا کنار می‌رود. … هر جا که نشد، طاقت داری و هر جا که شد، خیلی خوشحال نمی‌شوی و خیلی شلوغ نمی‌کنی. … این اختیار و عزت را از دست ندهید. اگر چهار مرتبه بگویی بیچاره‌ام و عادت کنی، اوضاع خیلی بی‌ریخت می‌شود. کسی که قوی بوده، کم کم می‌بینی ضعیف شده است. … امیدوارم جلوی زبانت را بگیری [و منفی‌بافی نکنی] که [بسیار] مؤثر است. بنده یک وقت به ذهنم آمده بود که نکند زبان مقدِّر باشد [تعیین‌کننده‌ی بخشی از مقدرات ما یا تأثیر‌گذارنده بر مقدرات ما باشد]، یعنی اگر گفتی خوب است، خوب می‌شود و اگر گفتی بد است، بد می‌شود (4). کسی که تازه ازدواج کرده است نگوید: ای بابا اوضاع بی‌ریخت است. کمرهایتان را محکم ببندید و قرص مشغول کارتان باشید. زود خودتان را ضعیف معرفی نکنید. فکر مشقت‌های جزئی دنیا را نکنید.“ (5)

 

مراقبت بر گفتار: رکنی از موت اختیاری 

مسلماً بخشی از مراقبت بر گفتار به عنوان رکن مهمی از موت اختیاری، پرهیز از گفتگو‌های غیر ضروری است. برخی گفتگوها و درد دل‌گویی‌ها آثار بسیار نامطلوبی بر کیفیت نماز باطنی و ارتباط معنوی با خداوند دارند.

پیامبر اکرم (ص) فرمودند: هرکس بداند که گفتارش چه جایگاهی از عملکردش دارد، سخن‌گفتنش کم شود جز در آنچه ضرورت دارد. (6)

امیر مؤمنان امام علی (ع) در وصیت‌نامه‌ی خود، اهتمام به توجه و رسیدگی به وضعیت قلب معنوی خویش به جای تجسس در وضعیت دیگران، تلاش برای احیای دل خویش با موعظه، از بین‌بردن ناخالصی‌های دل با پارسایی و غلبه بر نفس دنیوی (تخلیه)، تقویت دل با یقین، نورانی ساختن دل با خِرد الهی (تحلیه)، … و نیز ترک سخن گفتن درباره آنچه نمی‌دانیم و آنچه وظیفه نداریم را از مهمترین توصیه‌ها برای رهپویی معنوی به شمار آورده‌اند. (7)

 

موت اختیاری و جاری شدن کلام سالم و نیکو  

اساساً کلام کاملاً سالم، نیکو و ثمربخش تنها پس از مردن نفس دنیوی بر دل و زبان جاری می‌شود:

”کلام و سخن مربوط به بعد از موت است؛ موت اختیاری. اگر نمازی را که بعد از موت اختیاری می‌خوانی ببینی، حاضر نیستی آن را بفروشی. اگر همه‌ی آسمان و زمین هم مال من باشد می‌دهم و نماز می‌خرم. این نمازی که من دیدم یعنی محمد (ص). نمازی که انسان [هویت الهی] خودش را در آن می‌بیند، نور است. چگونه روزه را بفروشم و مزدی بگیرم؟! مگر عقلم کم است؟! علی (ع) را بفروشم؟! … بعد از مردن، دین فروشی برافتاد … در مقابلِ این موت، نور خودشان، عزت خودشان را به تو داده‌اند. … همه را گذاردی و آمدی موت را اختیار کردی و مرحوم شدی. … خداوند دوباره زنده کرده است. فهم و عقل و شعور تو را هم عوض کرد. …

اگر نمیری تو را می‌میرانند. … شما زرنگی کردی، بلند شدی و با عقل و فهم خودت موت را خریدی و قبول کردی. قبولِ موت، موت است عزیز من. چشمت هم عوض می‌شود. … ان‌شاءالله روز به روز چشمت بازتر می‌شود. … الان که مُردی گناهان را هم گذاشتی و آمدی. هم عبادت‌ها را گذاشتی و هم گناهان را. هم پول را و هم زور را. همه را گذاشتی و دست خالی آمدی. حتی بدن [متعلق به هویت دنیوی] را هم نیاوردی. … آن بدن رفت. [تعلقات و هویت دنیوی یا] مُلک، مال شما نبود که آن را بیاوری. مال خدا [و موقتاً در اختیار شما] بود. …

این‌جا دنیا نیست. اصلاً دیوار ندارد. همه‌ی دنیا نزد شما به اندازه‌ی یک خشخاش هم نیست. آن‌جا خیلی تنگ بود. … این جا آخرت است. با نیت و قصد آمده‌ای. این همان چیزی است که پیغمبرمان فرمود: مُوتُوا قَبلَ اَن تَمُوتُوا؛ قبل از اینکه مرگ شما فرا برسد بمیرید. بیایید زنده شوید و با فهم و اراده باشید. … شما موت را اختیار کردید و این‌جا آمدید. نه غصه داری و نه می‌توانی غصه بخوری …“ (8)

مغز و عصاره‌ی مطلب را در کلام امام علی (ع) می‌توان یافت: ”دل‌های خود را از دنیا خارج‌کنید پیش از آن‌که بدن‌هایتان از دنیا خارج شود.“ (9)

 

ورود به فضای باطنی نامحدود حیات آخرتی با موت اختیاری

مراقبت بر گفتار و موت اختیاری، نه به معنی ترک روابط خانوادگی و اجتماعی، بلکه رهایی از فضای فکری بسته‌ی فرهنگ فریب‌کار و رقابت‌افکن و جنگ‌افروز و بیماری‌زا و ظلمت‌گستر و مولد فساد و درد ‌افزا و ناراضی‌ و ناسپاس‌پرور نفس ناپاک دنیوی است. هشیاری و خِرد و آزادی و صلح و سلامتی و خلاقیت و رضایت و آرامش حقیقی را تنها با انتخاب موت و ورود به فضای باطنی باز و نامحدود حیات آخرتی می‌توان تجربه کرد.

البته با انتخاب هر نوع موت نمی‌توان به سعادت حقیقی رسید. قرآن کریم تأکید کرده است‌که تنها کشته شدن [نفس دنیوی] در راه خدا [یعنی به پا داشتن شخصیت الهی دل] ارزشمند است و آغاز زندگی حقیقی پر نشاط و سرشار از نعمت‌های عالی فرادنیایی محسوب می‌شود. (10)

در اشعار عالی عرفانی از جمله در اشعار مولوی نیز همین معنا مورد تأکید قرار گرفته است:

بمیرید بمیرید در ایـن عشـق بمیریـد        در این عشـق  چو مردیـد  همه روح پذیرید
بمیریـد بمیریـد و زین مرگ مترسـید        کـز این خـاک  برآییـد  و  سماوات  بگیریـد
بمیریـد بمیریـد  و زیـن نفس ببرّیـد        که این نفس چو بند است و شما همچو اسیرید
یکی تیشـه بگیریـد پی حفـره زنـدان        چو زندان بشکسـتید  همه شـاه و  امیریـد
بمیریـد بمیریـد  به پیش شـه زیبــا        برِ شـاه  چو مردیـد  همه شـاه و شـهیریـد

آن رهپوی راه خدا که به خلوص کامل دل و حیات آخرتی پایدار با بهره‌مندی از گنج عظیم خِرد و دانش الهی رسیده و در فضای حقیقی باطنی، قائم به قسط شده باشد، همه‌ی افرادی را که از رهپویی راه خدا بازمانده و حتی نقش مأموران خشن خداوند را ایفا کرده‌اند، شفاعت می‌کند و وضعیت آخرتی آنان را بهبود می‌بخشد.

 

موت اختیاری: نشانه‌ی صداقت در دوستی واقعی با خداوند

خداوند متعال تمنای موت یا موت اختیاری را نشانه‌ی صداقت در دوستی خویش می‌داند (11). قرآن کریم اشاره دارد که تقرب بیشتر به خداوند مستلزم تداوم عبودیت و رهپویی دل تا مردن کامل نفس دنیوی (محو کامل دوگانگی در ارتباط با خدا) است. (12)

در بیان حافظ چنین آمده است:

میان عاشـق و معشـوق هیچ حایل نیست  (یعنی می‌تواند نباشد)
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

و نیز:

چنین قفس نه سزای چو من خوش‌الحانیست
روم بـه گلشـن رضـوان کـه مـرغ آن چمنـم

 

درک نازل برخی نخبگان فرهنگ دنیاگرایی از مفهوم رهایی و رستگاری

شاید در بازخوانی برخی آثار ادبی و سینمایی مانند ”یکی از آشیانه‌ی فاخته پرید“ یا ”دیوانه‌ای از قفس پرید“ بتوان تا حدی به مفهوم رهایی از بند نفس ناهشیار و بی‌خِرد دنیوی نزدیک شد.

شخصیت اول داستان این فیلم (مک مورفی)، بر نظام ظالمانه و فاسد جامعه به ظاهر متمدن غربی شوریده است. او چندین بار به زعم خود برای امر به معروف یا احقاق حق، با برخی افراد خطاکار درگیر شده است. سرانجام او را به بیمارستان روانی انتقال داده‌اند که در واقع دیوانه‌خانه‌ی کوچکی در داخل دیوانه‌خانه بزرگ‌تر جامعه به ظاهر متمدن است. سازنده فیلم ضمن نشان‌دادن گوشه‌ای از تأثیرات مخرب فرهنگ غربی بر روح انسان‌ها، خواسته است مقاومت برخی افراد از جمله مک مورفی نا‌آرام و نیز شخصیت آرام و پرقدرت سرخ‌پوست داستان در مقابل این تأثیرات را به تصویر کشد. اما مک مورفی ناآرام و پرعیب را به اشتباه، داناتر و عاقل‌تر از شخصیت سرخ‌پوست معرفی کرده است.

شخصیت سرخ‌پوست، خود را کر و لال نشان‌داده بود و پس از مدت‌ها به طور پنهان تنها با مک مورفی سخن گفت. رهایی شخصیت سرخ‌پوست از دیوانه‌خانه در پایان داستان، در واقع جلوه‌ای از رهایی روح ناآرام مک مورفی از بند نفس بی‌خِرد دنیوی پس از خاموشی و مرگ این نفس است.

حداقل سه نکته مهم را می‌توان از داستان این فیلم استنباط کرد:

1- تأثیرات مخرب فرهنگ فاسد دنیاگرایی بر روح انسان‌ها انکارناپذیر است.

2- در مرحله‌ای از تلاش انسان برای بررسی بهتر سطح شعور محدود دنیوی و فراتر رفتن از آن، ممکن است آشنایی نسبی با هویت الهی حقیقی خود رخ دهد و انسان در نهایت شگفتی دریابد که آن کسی که با او بوده و پیامی از او دریافت نمی‌کرده است، می‌تواند سخن بگوید و پیامش را برساند.

3- با تداوم مراقبت بر گفتار و پس از مردن نفس دنیوی، فراتر رفتن از سطح شعور دنیوی و نیل به آزادی حقیقی امکان‌پذیر می‌شود.

 

تمثیل اصحاب کهف

اصحاب کهف، تمثیلی از اهل کهف دل یا اهل بیت خداست. یکی از ویژگی‌های اهل کهف دل، مراقبت بر گفتار است. قرآن کریم در آیات 7 تا 26 سوره مبارکه کهف نکاتی را از حقایق رهپویی دل‌های بیدار‌شده و قیام‌کرده برای نجات از سلطه نفس دنیوی با تمثیل زیبای اصحاب کهف بیان کرده است (13). برخی از نکات بسیار قابل تأمل عبارتند از:

1- کهف دل: پناهگاه حقیقی

کهف دل پناهگاهی امن در مقابل تجاوز‌ها و اخلال‌های نفس دنیوی و راه نجات از سلطه ذلت‌بار آن برای رشد شخصیت حقیقی الهی انسان است.

2- درون‌گرایی معنوی و گسترش کهف دل

کناره‌گیری ذهنی و فکری از دون‌پرستان و دون‌پرستی، هم برای گشوده‌شدن کهف دل و هم برای پایدار ماندن و توسعه آن ضروری است. این نوع کناره‌گیری را که موتی اختیاری است، می‌توان به خوابی تشبیه کرد که موجب فراغت از انگیزش‌های کاذب و زیان‌بار نفس دنیوی می‌شود. این خوابی است با چشمان باز که هوش کاذب شیطانی دنیوی را تعطیل می‌کند و هوش رحمانی آخرتی را به پا می‌دارد. در پرتو این هوش رحمانی، زینت‌های جذاب زندگی دنیوی رنگ می‌بازند، کاذب بودن سبزی و خرمی و آبادی دنیا آشکار می‌گردد و انگیزه و رغبت برای بهره‌برداری آخرتی از زندگی دنیوی افزایش می‌یابد.

از به پیله رفتن کرم ابریشم می‌توان دریافت که پرهیز از دون‌خواهی و دون‌خواری معنوی برای دل، و خلوت‌کردن سرای دل و به‌حداقل‌رساندن ارتباطات بیرونی، دو ضرورت مهم رهپویی حقیقی دل است. (14)

هم غاری که پناهگاه اصحاب کهف بود و هم پیله‌ی کرم ابریشم تنها جلوه‌هایی از کهف پاکیزه، خلوت و امن دل‌اند. کهف دل با افزایش خلوص دل گسترش می‌یابد تا جایی‌که می‌تواند تمامی هستی عالی و نامحدود الهی را در خود جای دهد. (15)

قرآن کریم در سوره مبارکه احزاب بر امکان تطهیر و خلوص کامل دل تأکید کرده است (16). باطن آیاتی که در آن‌ها مراقبت بر گفتار و ماندن در خانه برای همسران پیامبر واجب شمرده شده، مربوط به همسران معنوی اولیای خداست (17). ماندن در خانه، گرچه برای همسران پیامبر برازنده بود، اما نباید آن را توجیهی برای خانه‌نشین‌کردن و پوشاندن افراطی خانم‌ها در این عصر قرار دهیم. برداشت امثال گروه طالبان از آیات الهی بسیار سطحی و نادرست است. ماندن در خانه به معنی ماندن در کهف دل و پیوستن دل به اهل بیت خداست.(18)

3- قبض و بسط‌های روحی در کهف دل

قبض و بسط‌های روحی مقدر تا زمان فجر صادق، از ملزومات رشد آخرتی است که با گرداندن پهلو‌ها به چپ و راست و با طلوع و غروب آفتاب بیان شده است.

4- بنای مسجد حقیقی دل

شعارها و بحث‌های فقهی، کلامی، فلسفی و عرفانیِ بسیاری از مستان زندگی دنیوی و باده‌نوشان شراب‌های معنوی ناخالص و ناپاک که اهل طاعت و مراقبه‌ی خداپسندانه نیستند و بهره‌ای از کهف دل نبرده‌اند، شبیه اظهار نظر‌هایی است که مثلاً درباره تعداد اصحاب کهف یا مدت خواب آنان می‌شود و بر اساس نقل از دیگران یا از روی گمان و برای خودنمایی یا احساس دارا بودن صلاحیت هدایت و ارشاد صورت می‌گیرد. پوسته‌خواری علوم دینی و اشتغال به مدح اولیای خدا (اصحاب کهف دل) به جای عمل به رهنمود‌های الهی و تخلیه و تطهیر دل از تعلقات دنیوی، مانند ساختن بنایی کاذب و توخالی‌ست. اما برای رهپویان راستین راه خدا، بنا‌کردن مسجد حقیقی دل بر مشی اولیای خدا فریضه‌ای الهی‌ست.

5- فراتر رفتن از زمان در کهف دل

رهپویان راستین راه خدا، کهف امن دل را به تدریج با تطهیر باطنی و کاهش جِرمِ دل می‌یابند. کاهش جِرم باطنی و تقرب دل به نور حقیقیِ هستی موجب فراتر رفتن از زمان می‌گردد، چنان‌که در جلوه‌های حوزه سرعت‌های نسبیتی نیز مطرح است. علت جوان‌ماندن و طولانی‌شدن عمر اصحاب کهف، کاهش جِرمِ دل، نجات روح از سلطه ظالمانه نفس کاذب دنیوی و رهایی از چاه انرژی منفی دنیاست (19). از سخنان افرادی که تجربه نزدیک به مرگ داشته‌اند (از جمله تجربه‌گران برنامه‌ ”زندگی پس از زندگی“) نیز می‌توان دریافت که با خروج موقت از بدن دنیوی، گذشت زمان به صفر میل می‌کند.

 

منابع و توضیحات

1- امیر مؤمنان امام علی (ع)، نهج البلاغه، خطبه 176، نصایحی برای مردم. (کتاب ”آهنگ آسمان دل …“، ص 73.)

2- صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 396.

3- کلینی، الکافی، ج 2، ص 113.

4- پیامبر اکرم (ص) فرمودند: ”البَلاءُ موکَّل بِالمَنطق“؛ بلا و گرفتاری، موکول به چگونه سخن‌گفتن از آن است (من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 379).

5- طوبای محبت، ج 1، ص 38-36.

6- الکافی، ج 2، ص 116.

7- نهج البلاغه، نامه 31.

8- طوبای محبت، ج 1، ص 154-149.

9- نهج البلاغه، خطبه 203، توصیه مردم به دور کردن دل از دنیا و رغبت به حیات متعالی آخرتی.

10- سوره مبارکه آل عمران، آیات 14 و 171-169، …

11- سوره مبارکه جمعه، آیه 6.

12- سوره مبارکه اعراف، آیات 142 و 143، حجر 98 و 99، …

13- کتاب ”سرود دو میراث گرانبهای پیامبر خِرد و عشق“، ص 263، کتاب ” آهنگ آسمان دل …“، ص 129.

14- کتاب ”سرود دو میراث گرانبهای پیامبر خِرد و عشق“، ص 264، کتاب ” آهنگ آسمان دل …“، ص 130.

15- خداوند متعال در حدیث قدسی می‌فرماید: من در زمین و آسمانم نمی‌گنجم اما دل بنده‌ی مؤمنم مرا در خود جای می‌دهد (کافی، ج 2، ص 128).

16- سوره مبارکه احزاب، آیات 32 و 33.

17- منظور از همسر معنوی، رهپوی ممتاز راه خداست که صرف‌نظر از جنسیت دنیوی، در حالت شفع یا زوجیت معنوی با ولیّ خداست. توضیحات بیشتر در بخش چهارم مقاله ”نگاهی به شاخص‌های اصلی دین راستین خدا … “ آمده است.

18- توضیح بیشتر درباره معنای باطنیِ ماندن در خانه، رعایت حجاب و پرهیز از تبرج

از آنجایی که رهپوی راستین راه خدا (خواه در ظاهر مرد یا زن باشد) همسر معنوی ولیّ خداست، نباید به خودنمایی و جلب توجه و تحسین دیگران (با بدن، لباس و سخن) بپردازد. او برای سالم و محفوظ و پایدار ماندن زیبایی‌ها و خواص گُل‌های وجود باطنی‌اش، نباید گُل‌های باطن خود را بر دزدان و نامحرمان عیان سازد. بلکه باید به پرورش گُل‌های باطنی و گلاب‌گیری بپردازد و به بیان حافظ همچون گلاب، پرده‌نشین باشد. راهزنان دل (که ممکن است در خانواده و خویشان و دوستان ظاهری نیز یافت شوند)، دانسته یا نادانسته رهجویان و رهپویان کم‌تجربه را به حرف‌زدن وا می‌دارند و از خانه باطنی‌شان بیرون می‌کشند و خانه را در معرض غارت شیاطین قرار می‌دهند.

19- جِرم دل، ناخالصی‌های ناشی از دون‌خواهی و دون‌پرستی و تعامل نامناسب با دنیا و اهل دنیاست که بر دل می‌نشیند و انباشته می‌شود. این ناخالصی‌ها که رنگ‌های دنیایی دل نیز نامیده می‌شود و ارتباط مؤثر با خداوند و رهپویی دل را دشوار می‌سازد، با ابزارهای فیزیکی قابل اندازه‌گیری نیست.

 

برخی مطالب مرتبط

درباره موت اختیاری

نکاتی درباره رهپویی دل و مشی معنوی صحیح (4)

نکاتی درباره رهپویی دل و مشی معنوی صحیح (6)

نگاهی به شاخص‌های اصلی دین راستین خدا … (1)

نکاتی درباره برخی حقایق هستی و اهداف زندگی (1)

نکاتی درباره رهپویی دل و مشی معنوی صحیح (1)

اسلام راستین – اسلام‌شناسی به زبان ساده (1)

نکاتی درباره نظام‌سازی اجتماعی مبتنی بر ارزش‌های دینی (1)

خورشید حقیقی – شرحی بر شعر پیامبر خِرد و عشق (1)

شرحی بر شعر سوز و ساز رمضان (1)

شرحی بر شعر راز حج – حج دل (1)

پیام نوروزی احمد علوی تبار

پرسش و پاسخ درباره برخورد محترمانه

پرسش و پاسخ درباره اهمیت نماز

گزیده‌ای از طوبای محبت – بسم الله

پرسش و پاسخ درباره عدالت الهی و امام زمان (عج)

پرسش و پاسخ درباره آمرزش گناهان با گریه بر امام حسین (ع)

بیداری دل و طلب فرج برای پیمودن راه اولیا – شرحی بر دعای ندبه (1)

چگونه مشکلات زندگی را حل کنیم – شرحی بر شعر با رضا بنشین (1)

نگاهی به دیدگاه روان‌شناختی و روان‌درمانی آنتونی رابینز (1)

مختصری درباره رویداد غدیر خم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

مطالب مرتبط

شرحی بر شعر راز حج – حج دل (1)

احمد علوی تبار - بهار 1402   چکیده راز حج نام شعری در کتاب ”سرود دو میراث گرانبهای پیامبر خِرد ...
admin
25 خرداد 1402

پرسش و پاسخ درباره عدالت الهی و امام زمان (عج)

عدالت الهی و نقش امام زمان (عج)   پرسش عدالت الهی به چه معناست؟ نقش امام زمان چیست؟   پاسخ عدالت به این ...
admin
12 تیر 1401

نکاتی درباره برخی حقایق هستی و اهداف زندگی (1)

احمد علوی تبار - شهریور 1400   چکیده ریشه اصلی مشکلات زندگی دنیوی در عدم آگاهی کافی از ماهیت ناامن ...
admin
28 بهمن 1400