پایگاه عشق و معرفت

اگـــر راهت افتــــاده بر این چمـن

خــــدایت بیــــاورده چــــرخی بـــزن

وگــــر آب مطلــــــوب دل یـــــافتی

بــه پالایشش کوش و نقدی فکن

سبد خرید
0
No products in the cart.

ورود و عضویت

×

شرحی بر شعر راز حج – حج دل (1)

admin
25 خرداد 1402
60-75 دقیقه زمان برای مطالعه
امتیاز بدهید
احمد علوی تبار – بهار 1402

 

چکیده

راز حج نام شعری در کتاب ”سرود دو میراث گرانبهای پیامبر خِرد و عشق“ درباره معانی باطنی مناسک حج و در تجلیل از منزلت امام علی بن موسی الرضا (ع) است. در شرح غزل ”با رضا بنشین“ یادآوری کردیم که امام رضا (ع) اسوه‌ی مقام رضا بوده‌اند. از آنجایی که رهپویی معنوی راه خدا یا حج دل مستلزم با رضایت در محضر خدا نشستن، فرونشاندن ناآرامی ذهن، بازگشت به هویت الهی خویش و مداومت بر تطهیر دل از ناخالصی‌های دنیوی برای برخورداری بیشتر از انرژی حیاتی شفابخش الهی و گذر تدریجی به مقام رضاست، گشودن راز حج همراه با نزدیک‌شدن به درک منزلت امام رضا (ع) است. این مقاله کوششی برای نزدیک شدن به درک معانی باطنی مناسک حج و شناخت منزلت باطنی والای امام رضا (ع) با بررسی ویژگی‌های مقام رضا و به‌کارگیری تجاربی از حج دل است.

 

حج دل – بخش اول

مقدمه

حج در لغت به معنی قصد و آهنگ امر مهمی کردن است و در اصطلاح، آن را به‌معنی وانهادن تعلقات دنیوی و آهنگ خدا کردن به‌کار برده‌اند. از آیات قرآن کریم و روایات اولیای خدا چنین برمی‌آید که حج امری واجب برای مؤمنانی است که توانایی انجام آن را دارند. و دیگر این‌که حج ظاهر و باطنی دارد. ظاهر آن، حضور و ایفای نقش فعال در نمایش عبادی نسبتاً گسترده و بسیار پرمعنایی‌ست که هر سال در زمان معینی در مکه و اطراف آن برگزار می‌شود و می‌تواند آثار مفید فراوانی برای فرد حج‌گزار و جوامع مسلمانان داشته باشد. اما باطن آن، که بسیار مهم‌تر است و بدون حضور در نمایش حج نیز قابل اجراست (چنان‌که برخی اولیای خدا از جمله امام حسن عسکری‌ع ظاهر آن را نرفتند)، رهپویی معنوی در راه خدا یا حج دل است.

در شرح شعر ”با رضا بنشین“ از اشعار کتاب ”سرود دو میراث گرانبهای پیامبر خِرد و عشق“ اشاره کردیم که بیشتر مردم دنیا، برخلاف هشدارهای فطرت الهی خود، به جذب ناخالصی‌های دنیوی می‌پردازند و به چاه انرژی منفی و سطوح پایین‌تر هشیاری دل سقوط می‌کنند.

”در واقع، همه کسانی‌که به گدایی از دنیا و ثروت‌اندوزی دنیوی مشغولند، شاهزادگان حقیقی‌‌اند که هویت الهی غنی و عزتمند خویش را فراموش کرده و با جذب ناخالصی‌های دنیوی به قابلیت‌های الهی خویش آسیب رسانده‌اند. مسلماً اگر آنان به هویت حقیقی خویش پی‌برند، درصدد نجات دل خویش از اسارت و بردگی دنیای پرفریب توخالی برخواهند آمد. این امر مهم (حج دل)، دعوت خداوند متعال و اولیای الهی‌ست و قطعاً به یاری خداوند با کمترین امکانات باطنی و از دورترین شرایط نسبت به وضع مطلوب نیز امکان‌پذیر است(1).“‌(2)

تاکنون بسیاری دین‌پژوهان و اصلاح‌گران دینی و اجتماعی برداشت‌های کم و بیش متفاوتی از مناسک حج و آیات و روایات مربوط به آن ارائه داده‌اند. این نشانه‌ای از تفاوت میزان برخورداری افراد از ثمرات رهپویی معنوی حقیقی (حج دل) است. مسلماً حقایق باطنی حج، چنان‌که امام صادق‌ع اشاره فرمودند، بی‌انتهاست.(3) اما رواج برداشت‌های نه چندان نزدیک به حقایق باطنی حج، بر موانع رهپویی معنوی حقیقی افزوده است. در بخش دوم این مقاله به بررسی برخی از این‌گونه برداشت‌ها می‌پردازیم.

 

هدف اصلی از حج

از آیات قرآن کریم می‌توان دریافت که خداوند متعال برای سهولت در اقامه و سامان‌دهی امور دنیایی و آخرتی انسان‌ها در جهت رشد معنوی و کمال‌یابی، نمادی از ساحت یا بیت قدسی بی‌کران خود (که مقصد حرکت تکاملی باطن انسان است) را به صورت خانه کعبه بر روی زمین قرار داده است. و روش‌ها و مراحل خاصی را چه در سیر نمادین (مناسک حج) و چه در رهپویی باطنی برای اهتمام مؤمنان به تقوا، بهره‌مندی از فضل بی‌کران خدا و به پا داشتن شخصیت الهی دل مقرر فرموده است. (4)

از اولیای خدا روایات پرمغزی درباره حج در منابع معتبر شیعه وجود دارد. یکی از زیباترین آن‌ها را فضل بن شاذان از امام رضا (ع) نقل کرده است. امام رضا (ع) درباره باطن مناسک حج فرموده‌اند: ”حج به‌سوی خدا رفتن و در ساحت متعالی او حضور یافتن است. … حج فزون‌طلبی [از فضل بی‌کران خداوند] و کمال‌خواهی [با اهتمام به تقوا و بیرون آمدن از گناهان و پاک‌شدن از آلودگی‌های دنیوی] است. …“ (5)

از امام سجاد (ع) نیز روایت پرمحتوایی در گفتگو با شبلی درباره معانی باطنی مناسک حج و اهمیت نیات حج‌گزار در این مناسک نقل کرده‌اند. این روایت را ظاهراً اولین بار محدث نوری در مستدرک الوسائل آورده است. اما سند آن چندان قوی نیست و نیز ظاهراً روایت‌گر آن، ترتیب گفتگو درباره برخی مناسک را رعایت نکرده است. (6)

امام باقر (ع) فرموده‌اند: تمام و کامل بودن حج به زیارت امام است‌(7). مسلماً زیارت امام مراتب معرفتی مختلفی دارد که اوج آن، ملاقات باطنی با مراتب عالی نور قدسی خداست. امام جواد (ع) تأکید کرده‌اند که زیارت با معرفت امام رضا (ع) ارزشمندتر از به‌جا آوردن هزار بار مناسک حج [مقبول] است. (8)

 

آغاز مناسک حج در میقات و برخی معانی باطنی آن

مناسک حج به‌‌ترتیب شامل اعمال عمره تمتع و حج تمتع است. حج‌گزاران، اعمال عمره تمتع را در یکی از ماه‌های حج (شوال، ذی‌القعده، ذی‌الحجه) از یکی از مکان‌های پنج‌گانه به‌‌‌نام میقات، آغاز می‌کنند. آن‌ها به‌ نیت تقرب باطنی به‌ خداوند، با غسل‌کردن و پوشیدن لباس اِحرام و گفتن لبیک به‌‌سوی شهر مکه حرکت می‌کنند. لبیک به‌‌معنی پاسخ مثبت به دعوت خداست. خانه‌کعبه در مسجدالحرام و این مسجد در مکه قرار دارد. مناسک حج نشانه روشنی از دعوت خداوند برای بهبود وضعیت قلب معنوی مؤمنان است تا قابلیت‌های الهی آن‌ها را بازسازی و فعال‌کند. و آن‌ها را از نعمت‌های بزرگ باطنی بهره‌مند سازد. مسجدالحرام جلوه‌ای از ظرفیت معنوی و قابلیت اکرام و هدایت دل مطهر ولیّ خداست.

تمتع به‌‌معنی برخورداری‌ است. در اعمال ظاهری حج، تمتع به‌‌معنی رفع ممنوعیت از برخی نعمت‌ها در فاصله بین پایان احرام عمره تمتع و آغاز احرام حج تمتع است. اما در حج دل، تمتع به‌‌معنی فراهم‌شدن امکان برخورداری از نعمت‌های باطنی بزرگ خداوند است.

شایسته است‌‌‌‌که غسل‌کردن را به‌قصد توبه، پاک‌شدن از همه گناهان و تقرب باطنی به‌ خداوند انجام دهند. با پوشیدن لباس ساده و سفید اِحرام، انجام هر کاری‌‌که هویت‌کاذب دنیایی را به‌‌یاد می‌آورد، اکیداً بر حج‌گزار زن و مرد حرام می‌شود. از جمله:

– نگاه‌کردن به‌‌خود در آینه.
– آرایش و استفاده از عطر و زینت‌آلات.
– هر نوع لذت‌جویی جنسی.
– صید صحرایی.
– جدال.
– آسیب‌رساندن عمدی یا سهل‌انگارانه به‌مخلوقات (از جمله گیاهان و حیوانات).
– دروغ‌گویی، فریب‌کاری، فحاشی، پرخاشگری، خودنمایی، فخرفروشی، ریاکاری و …

شستن بدن، نشانه‌ای از این حقیقت است‌‌‌که برای رهپویی و رشد معنوی و نزدیک‌شدن باطنی به‌ خداوند، تطهیر نسبی دل ضروری‌ست. رهپویان راستین راه خدا تطهیر دل را با اهتمام به اِحرام باطنی (موت اختیاری: روزه‌داری باطنی و درون‌گرایی معنوی) آغاز می‌کنند. به‌نسبت تطهیر دل، حج باطنی و زیارت باطنی امام حقیقی دل به‌کمال نزدیک می‌شود. معنای پوشیدن لباس سفید و ساده در مناسک حج را می‌توان بدین‌گونه بیان‌‌کرد:

رنگ سفید نشانه‌ای بر قصد گذر از تاریکی جهل عقل و علم دنیوی به روشنایی خِرد الهی‌ست. بدین‌منظور، مداومت بر زدودن هرگونه پلیدی و ناخالصی دنیوی از دل ضروری‌ست. سادگی و دوخته‌نبودن نیز نشانه‌ای از ضرورت پرهیز از رذایل اخلاقی به‌‌ویژه خودنمایی و ریاکاری‌ست.

 

معنای میقات

میقات در لغت به‌معنی زمان معین برای انجام کاری است. و آن را مجازاً برای مکان نیز به‌ کار برده‌اند (9). اما در معنای باطنی، رسیدن به وضعیت نسبتاً پاکیزه و مناسبی از دل‌ است‌. در چنین وضعیتی، استحقاق تشکیل نطفه شخصیت الهی دل و استطاعت حج باطنی یا رهپویی معنوی (از رشد جنینی تا بلوغ کامل) وجود دارد.

 

اعمال عمره تمتع

عمره تمتع به‌ترتیب شامل غسل‌کردن و پوشیدن لباس احرام در میقات، حرکت به‌سوی مکه و ورود به مسجد الحرام و هفت‌بار طواف کعبه، به‌جا آوردن دو رکعت نماز طواف (پشت مقام ابراهیم)، هفت‌بار سعی (رهپویی) بین صفا و مروه، و تقصیر (کوتاه‌کردن مقداری از موی سر یا ناخن) است. عمره تمتع برخلاف عمره مفرده، طواف نساء و نماز طواف نساء ندارد. حج‌گزاران این دو عمل را در پایان حج تمتع (پس از طواف، نماز طواف، سعی و تقصیر) انجام می‌دهند.

از پیامبر اکرم‌ص نقل‌کرده‌اند که به‌هنگام لبیک‌گفتن (تلبیه) در حرکت از میقات به‌سوی مکه بیان می‌داشتند: خدایا من با بندگی و عبودیت محض، لبیک می‌گویم و مناسک حج را انجام می‌دهم.(10)

شایسته است‌که زائران بیتِ خدا در این رهپویی نمادین، دل خویش را از هر تعلق دنیوی تخلیه کنند و هیچ دارایی و مقام و منزلتی جز بندگی خدا برای خود قائل نباشند. دریافت هر مقدار انرژی حیاتی الهی (به‌عنوان سلام خداوند و تحلیه دل) در مسیر رهپویی، می‌تواند با انفاق باطنی مداوم به همه مخلوقات (پاسخ سلام) افزایش و تداوم یابد. تحلیه دل به‌معنی فرایند آراسته‌شدن دل به صفات نیک با دریافت مداوم انرژی حیاتی الهی‌ست.

شایسته نیست‌که حج‌گزاران در مسیر رهپویی کتاب ظاهری بخوانند یا به اخبار و تبلیغات رسانه‌ها توجه‌کنند. اگر با مداومت بر تخلیه و خالص‌سازی دل و اهتمام به تقوا و عملکرد رحمانی به آمادگی کافی برسند، خداوند کتاب باطنی (باطن قرآن‌کریم) را به‌تدریج بر دلشان می‌خواند(11). تنها راهنمایی‌های یک راهنمای مورد اطمینان برای آن‌ها کافیست. این نشانه‌ای از یک الزام مهم رهپویی دل یعنی پذیرش ولایت راهنمایان الهی راستین و عدم پیروی از مدعیان دروغین صلاحیت هدایت است.

فرایند باطنی دریافت سلام خدا و پاسخ‌دهی مناسب به آن توأم با مراقبت بر رعایت الزامات احرام (مراقبت بر مهار نفس کاذب دنیوی)، می‌تواند شرایط مناسبی برای احیا و رشد شخصیت حقیقی الهی دل فراهم‌کند. یکی از معانی کعبه، برآمدگی و بلندی‌ست و کعبه جلوه‌ای از مقام رفیع خداوند و شخصیت الهی دل است.(12)

بهتر است زائران بیت خدا در آستانه ورود به مکه لبیک‌گفتن را ادامه ندهند و سکوتی شاکرانه توأم با شوق ملاقات باطنی خداوند با زیارت و طواف خانه کعبه داشته باشند.

 

بخش اول شعر راز حج

برخی از مهم‌ترین نکات حج دل در بخش اول شعر راز حج آمده است:

زائر حق!  ز حجّ دل، سینه‌ی خود دوا كنی
ز نيّتت به قُربِ حـق، معنی آن شـفا كنی

دل به سـموم دنيـوی، تيـره و آلوده شـود
ز غفلـت و  ز گمـرهی، به يـاوه اعتنـا كنی (13)

دل كه بَری به اوليـا، كفـايتت كنـد خـدا
چرا طلب ز اشـقيـا، طمـع بـه بی‌نـوا كنی

نيـرزد از نگـاهِ حـق، درنگِ ديده‌ات به گِـل
سزد كه ديده‌ی دلت به سوی مصطفی كنی

خدا به جان خوش‌ ادا، دمد ز روحِ قدسی‌اش
بپـرورَد  بـه رحمتـش،  اگـر  بـه  او  وفــا كنی (14)

خلقِ شگفتِ گِل‌جهان، ز قدرِ دل دهد نشان
ز گِل به قدرِ كارِ تن، به لطـف حق دعـا كنی (15)

جنس دل از روح خدا، جنس گِل از پست و فنا
چـرا بـه كـام روح خود، ز صـیدِ گِـل غـذا كنی (16)

نشـايد اين حريـمِ دل، پُـر از حـراميـان شـود
مـرو کـه قبلـه‌ی دلـت  به دشـمنِ خــدا كنی

به صدقِ توبه بی‌گمـان، بشـويد از خطا، علی
همـرهیِ ولیّ حـق،  ز خـوف  و  از  رجــا كنی

نه همچو پیمان‌شکنان، حسينِ خود فدا نما
نه چون خليفه‌ی دغل، به زهـرِ كين ندا كنی (17)

كعبـه‌ی سر بلنـدِ حق، جلـوه‌ای از مقـامِ دل
در برِ نـور و عزّتش، سلطه‌ی گِـل فنـا كنی (18)

نه هر خطیب خوش‌زبان، ز نورِ دل کند بیان
نه هر مـرامِ حـق‌نمـا، سـزد به دل هُـدا كنی

نه خود بسـانِ ابرهـه، دعـوی نابحـق نمـا
نه دل‌ســتيزِ حيلـه‌گـر، رهـرو انبيــا كنی (19)

چون شنوی ز نفسِ دون، خطا بَرد، فنا كند
گر  ز جفا به كج روی، كِی دلِ خود بقا كنی

بازیِ كسب و كارِ گِل، لِلَّه اگر شود، تو هم
بهـره‌ی خود ز حج دل، عـزّتِ پُر بهــا كنی (20)

 

ادامه اعمال عمره تمتع – طواف و نماز طواف

ورود حج‌گزار به مکه نشانه‌ی عبور دل از موانع اصلی رهپویی و رشد معنوی (غلبه بر عوامل اصلی ناامنی سرزمین دل) و ورود به حریم امن الهی‌ست. در زندگی دنیوی، سرزمین دل‌ انسان‌های غافل دائماً ناخالصی‌هایی را جذب می‌کند و در اصطلاح، رنگ کاذب دنیایی می‌گیرد. ناخالصی‌های دل، سه مادررنگ کاذب تولید می‌کنند که همه‌ی رنگ‌های کاذب دل، ترکیبی از این سه رنگ اصلی‌اند. این سه رنگ اصلی که موانع اصلی رهپویی و رشد معنوی دل‌اند، عبارتند از: ”بخل“، ”خشونت و کینه‌ورزی“، و ”ریا و نفاق“. خداوند متعال، نمایش غلبه بر عوامل اصلی ناامنی دل را در بخشی از مناسک حج تمتع در مِنا، به‌شکل نمادین ”رَمی جمرات سه‌گانه“ گنجانده‌است.‌‌(21)

در واقع، مناسک حج تمتع شامل نمایش‌هایی از بخش‌های مهم رهپویی دل‌اند. خداوند در اعمال عمره تمتع، تنها با طرح کلی ”میقات و پیمودن فاصله بین میقات تا مکه“ به گذر از آن مراحل اشاره فرموده‌است.

حج‌گزاران پس از ورود به مسجد الحرام در مکه، با تقدیم عشق و سلام دل به خداوند، به طواف خانه کعبه می‌پردازند. و هفت‌بار. هفت‌بار طواف و دو رکعت نماز طواف پشت مقام ابراهیم، نشانه‌ی ابراز عزم دل بر مداومت و پایداری در پذیرش ولایت خدا و اولیای خداست(22). و نشانه‌ای‌ست از لزوم مداومت و پایداری در رهپویی معنوی و تقرب بیشتر به خداوند برای گشایش و فتح هفت آسمان دل (هفت شهر عشق) و نیل به درجات عالی زیارت باطنی امام حق (با ظهور کامل نور امام حق در سرزمین دل) و ملاقات باطنی با مراتب عالی‌تر نور قدسی خدا.‌(23)

طواف به گِرد خانه کعبه، همچنین جلوه‌ای از طواف فرشتگان به گِرد بیت المَعمور است. بیت المعمور، که خداوند پیش از سوگند به سقف مرفوع (عرش دل)، به آن سوگند یاد‌کرده (طور‌5-1)، بنابر روایاتی محل سامان‌یافته‌ای از آسمان [دل] (پایین‌تر از عرش) برای طواف فرشتگان است.‌(24)

مقام ابراهیم جلوه‌ای از مقام باطنی رهپوی راستین راه خداست که مراحل اساسی رهپویی دل را با موفقیت طی‌کرده و با نفی کامل نفس کاذب دنیوی‌اش، به منِ راستین خود و مقام رضا رسیده‌است. و نیز جلوه‌ی دیگری از مقام باطنی ولیّ قائم است که به رهپویان راستین مطیع حق، چون اسماعیل‌(ع)، در بناکردن کعبه دلشان یاری می‌رساند.

 

سعی بین صفا و مروه

در ادامه اعمال عمره تمتع، پس از طواف و نماز طواف، سعی بین صفا و مروه است. صفا و مروه دو کوه کم‌ارتفاع در جانب شرقی مسجد الحرام هستند. صفا به‌معنی سنگ سخت و صاف، و مروه نیز به‌معنی سنگ سخت است. حج‌گزاران فاصله‌ی بین این دو کوه را هفت‌بار طی می‌کنند. فاصله‌ی بین صفا و مروه، مسافتی است‌که هاجر‌س، همسر حضرت ابراهیم‌ع، در جستجوی آب برای فرزند خردسال خود، اسماعیل، بارها شتابان طی کرد. و هر بار دریافت که آن‌چه آب می‌پنداشت، سراب بوده‌است. از حکمت‌های الهی‌ست که هاجر می‌بایست نقش خود را در نمایش بزرگ حج در سرزمینی بی‌آب و علف و در میان سنگ‌های سخت ایفا می‌کرد.

در واقع، از هر رهپوی راستین راه خدا همچون هاجر که در هجرت معنوی به مراتب بالاتر هستی‌ست، انتظار می‌رود دریابد که همه جاذبه‌های مال و مقام و علم دنیوی سراب‌اند و دل را سیراب نمی‌کنند. یعنی از هر هاجر باطنی انتظار می‌رود همواره به تقوا و حفظ دل اهتمام ورزد و دل به سراب‌های دنیا نبندد.

همچنین از هر هاجر باطنی انتظار می‌رود که هر بار در مواجهه با افرادی که دلشان همچون سنگ‌های سختِ صاف یا خشن است (یعنی ظاهراً خوش‌برخورد یا خشن و بی‌پروا هستند)، با صفای دل و با مروت برخورد ‌کند و اهل عفو و احسان باطنی باشد. مسلماً اهتمام به تقوا و عملکرد رحمانی، سزاوار پاداش بزرگ باطنی از جانب خداست.

سرانجام، خداوند از زیر پای اسماعیل‌ع چشمه‌ای پرآب جاری‌کرد که بعدها آن را (به یاد اولین خطاب هاجر به آن) زمزم نامیدند. زمزم یعنی کافی‌ست، کافی‌ست!

البته چشمه‌ی حقیقی در درون هاجر راستین گشوده می‌شود. و اسماعیل جلوه‌ای از شخصیت الهی دل است.

در واقع، هر هاجر باطنی، چشمه‌ی عشق و معرفت الهی را نه از جستجو در سراب‌های علمی و فلسفی بیرونی، بلکه از صفا و مروتِ شخصیت الهی نورس درونی می‌یابد.

با توجه به این معانی باطنی، سعی بین صفا و مروه جلوه‌ای از بخش آغازین و میانی رهپویی دل است. اما نمایش آن به‌ ناچار در آخرین مرحله اعمال عمره آمده(25)، چنان‌که نمایش رَمی جمرات نیز تنها در مراحل پایانی مناسک حج آمده‌است.

 

تعابیر پرمعنای دیگری برای نام‌گذاری کوه‌های صفا و مروه

بر طبق برخی روایات، نام صفا را از کلمه صفوه به معنی برگزیده گرفته‌اند. این نام را از آن‌رو بر کوه صفا نهاده‌اند که برگزیده‌ی خدا، حضرت آدم (ع) بر روی آن قرار گرفت. قرارگرفتن بر این کوه می‌تواند بیانی از خواسته‌ی برگزیده خدا شدن با اهتمام به صفا (تصفیه نفس) باشد.

خداوند آدم را به دلیل قابلیت رشد معنوی و توانایی نیل به مراتب عالی هستی و خِرد الهی برگزید. پیش از حضرت آدم (ع)، در میان زمینیان هیچ درکی درباره امکان رشد معنوی و تقرب به شعور الهی و آدم‌شدن حقیقی وجود نداشت.

نام مروه را نیز از کلمه مرأه به معنی زن گرفته‌اند. این نام را از آن‌رو بر کوه مروه نهاده‌اند که حوا، همسر آدم، بر روی آن قرار گرفت. این نام‌گذاری می‌تواند نشانه‌ای از این حقیقت باشد که پیرو راستین یا همسر معنوی شایسته برای آدم، حتماً اهل مروت است.

 

طرح کلی آفرینش شخصیت الهی دل

خداوند متعال در قرآن کریم با اشاراتی در وصف حضرت ابراهیم‌ع و اسماعیل‌ع حقایقی از طرح کلی آفرینش شخصیت الهی دل را بیان فرموده است. در این طرح، همواره در هر نسل از اولیای خدا، ثمره‌ی حداقل یک زوجیت معنوی (شفع) به یک وحدت معنوی (وتر) می‌انجامد. یعنی هر ولیّ خدا (که خورشید معنوی‌ست) می‌تواند حداقل یک همسر معنوی (که زمین معنویِ مستعدی‌ست) اختیار کند(26). و به تدریج او را به مرتبه ماه معنوی و سپس خورشید معنوی (یعنی به مقام میراث‌بَری گنج عظیم باطنی خود) برساند. برترین خورشید معنوی هر نسل، در فضای باطنی، ولیّ قائم خواهد بود.

ابراهیم‌ع نمونه و نماد ولیّ خدا و امام حق است و مقام فرمانروایی حقیقی او در فضای باطنی بر نامحرمان پوشیده می‌مانَد.

هاجر نماد رهپوی راه خدا و پیرو راستین ولیّ خداست. هر پیرو راستین ولیّ خدا، چه در ظاهر مؤنث یا مذکر باشد، همسر معنوی اوست و یک هاجر باطنی‌ست. یعنی در هجرت معنوی به مراتب بالاتر هستی‌ست.

هر همسر معنوی ولیّ خدا اگر به آمادگی باطنی کافی برسد، نطفه‌ی نورانی یک شخصیت الهی (بدون هیچ تماس جسمانی) در دلش منعقد می‌شود. رشد معنوی هر رهپوی راه خدا همان رشد شخصیت الهی دل اوست. رشد اسماعیل، در حقیقت، ظهوری از رشد شخصیت الهی باطنی هاجر است. شخصیت الهی نورس دل، قابلیت تبدیل‌شدن به فرمانروای حقیقی را دارد.

بنای خانه کعبه به دست حضرت ابراهیم‌ع و با همکاری حضرت اسماعیل‌ع، نشانه‌ای از رشد تدریجی شخصیت الهی باطنی هاجر است. این نشانه‌ای از فرایند تکمیل مراحل تخلیه و تحلیه‌ی دل اوست. بالارفتن بنای خانه کعبه و تکمیل آن، به معنی ترفیع بیش از پیش منزلت خانه‌ی دل او تا مرحله تجلیه، یعنی وحدت معنوی کامل با نور قدسی خداست.

خداوند، همه مخلوقات آسمانی و زمینی را در خدمت رشد باطنی هاجرهای راستین و آفرینش شخصیت الهی دل قرار داده ‌است (27). طواف به گِرد خانه کعبه، طواف به گِرد هاجر رشدیافته نیز هست.

 

بخش میانی شعر راز حج

برخی از نکات مهم حج دل که در بخش میانی شعر راز حج آمده‌اند عبارتند از:

– لزوم خوش‌پاسخ بودن به ضربه‌هایی‌که خداوند برای بیداری دل به زندگی دنیوی افراد غافل وارد می‌سازد، برای یافتن توانایی حج دل. هر اعتبار و استطاعت باطنی نسبی را باید با یاد خدا، صبر شاکرانه بر تیغ‌های رحمت الهی (که موجب بیداری و تطهیر دل‌اند)، و با انفاق باطنی مداوم، خرج دریافت اعتبارات بیشتر کرد.

– درک سراب‌گونه بودن جاذبه‌های مال و مقام و علم دنیوی و اهتمام به مداومت بر روزه‌داری باطنی و پرهیز از صید گِل (هر صید حرام از دنیا: صید صحرایی).

– مداومت بر بردن دست نیاز دل به‌سوی خداوند برای توفیق تطهیر دل و بهره‌مندی از دریای بی‌کران نور قدسی خدا با اهتمام به تقوا و عملکرد رحمانی (صید حلال دریایی).

– برخی از مهم‌ترین دلایل پوشیدن لباس سفید ساده‌ی احرام در مناسک حج: پرهیز از آن‌چه دل را آلوده و تیره می‌سازد و به قابلیت‌های الهی آن آسیب می‌رساند(28). پرهیز از بخل‌ورزی، خشونت و کینه‌توزی و جدال، و ریاکاری و نفاق.

چون به صفای سعیِ تو، پرده‌ی ظلمت بدرَد
شوق سـراب دنيـوی،  از دلِ خـود  جـدا كنی

خوش به مروّتت بَری، دستِ نيازِ دل به حق (29)
چشــمه‌ی دل  بيـابی  و  طـوافِ آشــنا كنی

گـر طلبی چو اشـقيـا، صـیدِ حـرامِ گِلسـرا
ز نـورِ حق به بحرِ دل، صـيدِ روا كجا كنی

تکان به گِل دهد خدا، که خفته دل شود به پا
بـه  اسـتطاعتی  ز دل،  پاســخ حـقّ  ادا كنی

چو  مدّعیّ  بد ادا،  بـه حـقّ دل  کنـد جفــا
تو نِی به بخل و با جدل، نه با ريا خطا كنی

جامه‌ی اِحرامِ تو شد سفيد و ساده، بی‌دغل
كه دل ز جهل و از ريـا، به سوی روشـنا كنی

خـدا به دستِ اشـقيا، ظلمِ گِل از دل ببَرد
به صـبرِ شـاكرانه‌ات، خـدای خود رضـا كنی

گِـل ببَـرد تيـغِ شـقی،  زنـده شـود روحِ غنی
به هر حجامت از دلت، سينه‌ی خود جلا كنی

چون بشد از دلت جدا جنس دنی به حق‌ولا
کِی دگـر این حریـم دل، بـه فتنـه در بلا کنی (30)

رهرو حـق کِی شـکنَد روزه‌ی دل به میل گِل
در شب قدرِ ”حق‌رضـا“  حاجـت دل  روا کنی (31)

 

ادامه مناسک حج پس از پایان اعمال عمره تمتع

اعمال عمره تمتع باید حداکثر تا پیش از ظهر روز نهم ذی‌الحجه (روز عرفه) پایان یابد. پیش از ظهر این روز، حج‌گزاران برای انجام اعمال حج تمتع، در مسجدالحرام با پوشیدن لباس اِحرام مُحرِم می‌شوند و به‌سوی صحرای عرفات حرکت می‌کنند. احرام بستن برای حج تمتع، در روز هشتم ذی‌الحجه (روز ترویه) بهتر است. ترویه به معنی برداشتن آب برای حج است. صحرای عرفات حدود 20 کیلومتر از مکه فاصله دارد. حج‌گزاران از ظهر تا غروب آفتاب روز نهم ذی‌الحجه در صحرای عرفات توقف می‌کنند. و سپس از مسیر مشعر الحرام و مِنا به سوی مکه بازمی‌گردند.

وقوف در عرفات، یادآور بیداری نسبی دل و عزم بازگشت به سوی خدا، پس از اقبال به مال و مقام دنیوی و دورشدن از خداست. دورشدن از مسجد الحرام، جلوه‌ای از دورشدن انسان از هویت حقیقی الهی خویش و هبوط دل به مراتب پایین هستی با جذب ناخالصی‌های دنیوی‌ست.

وقوف در عرفات، نمایش دیگری از توبه‌ی انسان و درخواست یاری از خداوند برای رهپویی معنوی (حج دل) به سوی خداست. در واقع، حج تمتع شامل نمایش‌های بازتر و گویاتری از برخی بخش‌های مهم رهپویی دل است. نمایش کلی و بسیار ساده‌تر رهپویی دل در اعمال عمره تمتع، از مُحرِم‌شدن در میقات تا ورود به مسجد الحرام است.

شایسته است که حج‌گزاران در صحرای عرفات به معانی باطنی مناسک حج توجه داشته باشند. و ملتمسانه از خداوند طلب عفو و آمرزش کنند. و از او توفیق پیروی از رهنمودهای الهی، مداومت بر رهپویی معنوی و بهبودی بیش از پیش وضعیت قلب معنوی‌شان را بخواهند.

 

عرفات باطنی

عرفات باطنی، مرحله‌ی آغازین رهپویی و رشد معنوی (حج دل) با بیدارشدن نسبی دل و اهتمام به روزه‌داری باطنی (احرام باطنی) است. می‌توان گفت که عرفات باطنی، بخش آغازین و پایه‌ای رمضان باطنی‌ست. در این مرحله، خداوند پس از پاک‌سازی تدریجی بخش مرکزی دل حاجی راستین، نطفه‌ی نورانی شخصیت الهی دل را منعقد می‌سازد. و شرایط مناسب را برای رشد جنینی آن فراهم می‌کند. این‌کار از برخی لحاظ شبیه پیوند‌زدن یک شاخه از درختی سالم، قوی و بسیار پرثمر به محل مناسبی از درختی تقریباً هم‌جنس اما کم‌ثمر است.

تداوم رشد جنینی شخصیت الهی دل مستلزم پاسخ‌های مناسب رهپوی راه خدا (حاجی راستین) به آزمون‌های الهی با اهتمام به تقوا و عملکرد رحمانی زیر نظر راهنمای الهی راستین است. راهنمای الهی باید یک ولیّ خدا باشد تا بتواند همچون ابراهیم خلیل (ع)، به رشد شخصیت الهی دل رهپوی راه خدا (یعنی بنای باطن خانه خدا در دل او) یاری رساند. تنها در دل‌های نسبتاً تطهیرشده است که پایه‌ی نورانی باطن خانه‌ی خدا، آماده‌ی تشکیل بناست.

غسل‌کردن و پوشیدن لباس احرام در میقات در اعمال عمره، نمایش کوتاهی از آغاز فرایند تطهیر نسبی دل در مرحله عرفات باطنی و انعقاد نطفه‌ی نورانی شخصیت الهی دل است.

غروب آفتاب در عرفات نشانه‌ی ناکافی بودن معرفت الهی در سطح مرحله عرفات و لزوم تقرب به خداوند متعال از طریق گذراندن مراحل مشعر الحرام و مِنا و بازگشت به مسجد الحرام است.

در اوج مرحله عرفات باطنی، قلب معنوی رهپو می‌تواند برای لحظاتی به طور غیر عادی و ناپایدار در یک حالت برانگیخته قرار گیرد و تجربه‌ای از روز حقیقی در وطن حقیقی خود داشته باشد. اما با افول این حالت، رهپو در‌می‌یابد که روشنایی باطنی مرحله‌ی عرفات در مقابل روشنایی باطنی قوی‌تر که تجربه کوتاهی از آن داشت، هنوز هم تاریکی معنوی‌ست. از این‌رو، با انگیزه‌ای قوی و امید فراوان، سختی‌های راه را بر خود هموار می‌سازد، رهپویی معنوی را پی‌می‌گیرد و وارد مرحله‌ی مشعر الحرام باطنی می‌شود. (32)

نمایش مشعرالحرام باطنی در مناسک حج، راه‌پیمایی از صحرای عرفات تا سرزمین مِنا در شبی پربرکت و پرمنزلت (از غروب نهم ذی‌الحجه تا طلوع آفتاب دهم ذی‌الحجه) است.

 

مشعر الحرام باطنی

حاجی راستین در هر دو مرحله عرفات و مشعرالحرام باطنی، پیوسته و با افت و خیز معنوی در جهاد با نفس کاذب طغیان‌گر خویش‌است. او با اهتمام به تقوا و عملکرد رحمانی، پیوسته خصلت‌های شیطانی نفس کاذب دنیوی، به‌ویژه ”بخل‌ورزی“، ”خشونت و کینه‌توزی“، و ”ریاکاری و نفاق“، را از خود دور می‌کند. این همان باطن ”رَمی جمرات سه‌گانه“ است‌که نمایش‌آن در مناسک حج، تنها در سرزمین مِناست. حج‌گزاران، سنگ‌ریزه‌های نمایش رَمی جمرات را در مسیر مشعرالحرام جمع‌آوری می‌کنند. جمع‌آوری سنگ‌ریزه‌ها به‌معنی افزایش تدریجی شعور و قدرت الهی دل با اهتمام به نیات و اعمال شایسته‌است. برداشت از باطن قرآن به‌صورت ترتیل، کسب باطنی رهپوست.(33)

در واقع، حاجی راستین، در تمام مراحل رهپویی معنوی، پیوسته نفس‌کاذب دنیوی خود را قربانی می‌کند(34). اما نمایش قربانی‌کردن نیز تنها در سرزمین مِناست. البته نمایش قربانی‌کردن، معنای مهم دیگری نیز دارد، چنان‌که اقدام به ذبح اسماعیل توسط ابراهیم‌‌(ع)، به دو معناست. یک معنای‌آن، گذشتن از دلبستگی‌های دنیوی‌ست که ویژگی رهپوی راستین‌است. و دیگری، اقدام به تطهیر دل رهپوی مطیع حق با بریدن تدریجی سر نفس کاذب دنیوی اوست که از وظایف ولیّ خداست. کارد ابراهیم‌‌(ع) همان مأموران خشن خداوند در خانواده و جامعه‌اند که نادانسته وظیفه پاک‌سازی دل رهپوی مطیع حق را به‌عهده دارند.

بخش مهمی از تخلیه و تطهیر دل در مرحله مشعر‌الحرام باطنی انجام می‌گیرد. این مرحله‌ی تکمیل پاک‌سازی (تخلیه) دل و کسب تدریجی شعور و خِرد الهی (تحلیه) است. این مرحله‌ی تولد تا بلوغ شخصیت الهی دل، مرحله‌ی تشکیل بنای خانه‌ی باطنی خدا در دل، مرحله‌ی‌کسب آمادگی ماه باطنی برای تبدیل‌شدن به خورشید باطنی‌ست.

با قربانی‌شدن تدریجی نفس‌کاذب دنیوی، خداوند متعال، دل رهپو را به‌‌تدریج به‌‌حالت ذکر دائمی یا حضور دائمی یا لَيْلَةُ‌ ٱلْقَدْر اصلی یا لَيْلَة مُّبَٰرَكَه می‌رساند. به‌طوری‌که نماز باطنی رهپو به پیوستگی‌کامل میل‌می‌کند. و در این مرحله است‌که خداوند به رهپو درکی از باطن لَيْلَةُ ٱلْقَدْر و کوثر (باطن حضرت فاطمه زهرا‌(س)) عطا می‌کند. و او را برای رستاخیز باطنی‌اش و کسب مقام ولیّ قائم حکیم و عزیز و مقتدر آماده می‌سازد.‌(35)

هر رهپوی راستین راه خدا در مرحله مشعر‌الحرام باطنی، مهدی‌ست و هنگامی‌که به‌مرحله مِنای باطنی برسد، یک خورشید باطنی‌ست. و برترین آن‌ها ولیّ قائم خواهد بود.

 

مِنای باطنی

مِنا (مِنی) به معنی سرزمین آرزوها و ایده‌آل‌هاست. و باطن آن، ساحت پاک و نورانی هستی و خِرد عالی الهی‌ست. از الزامات ورود پایدار دل به این ساحت متعالی، درجه خلوص بالا و توانایی تولید همه درجات انرژی حیاتی الهی‌ست. هستی دل در این حالت، پایدار و خودنگهدار (حیّ قیّوم) است. رهپوی راه خدا، در این مرحله می‌تواند جذب و سرپرستی و هدایت مؤمنان رهپو را به عهده گیرد. این‌ها از مهم‌ترین ویژگی‌های یک خورشید باطنی‌ست. در مِنای باطنی، نتایج دور‌کردن شیاطین از حریم دل و قربانی‌کردن نفس کاذب دنیوی، با تحقق این ویژگی‌های باطنی تجلی می‌کند.

در مِنای ظاهری، حج‌گزاران تمرینی نمایشی از دورکردن شیاطین و قربانی‌کردن نفس کاذب دنیوی را با رَمی جمرات و قربانی‌کردن چهارپای حلال‌گوشت اجرا می‌کنند. اهمیت دورکردن خصلت شیطانی ”ریاکاری و نفاق“ از دل به قدری‌ست که در ابتدای ورود به مِنا و پیش از قربانی‌کردن، تنها کافی‌ست جمره عقبه (سومین نماد شیطنت) را رَمی کنند. در واقع، همه خصلت‌های شیطانی در این خصلت نهفته است.

نمایش دیگر به نشانه غلبه بر نفس دنیوی و فتح کامل سرزمین دل، انجام یکی از فرایض حلق و تقصیر است. تراشیدن موی سر [مردان] را حلق و کوتاه‌کردن مقداری از ناخن یا موی سر را تقصیر می‌گویند. خداوند در سوره مبارکه فتح بیان فرموده که حلق و تقصیر نشانه‌ای از ورود ایمن به [باطن] مسجدالحرام است:

”بی‌تردید خداوند اندیشه و خواست پیامبرش [درباره فتح باطنی] را به درستی تحقق داده‌است. شما به [نشانه] توفیق الهی برای ورود ایمن به مسجد الحرام [باطنی] که در آن دیگر ترسی [از تعرّض و جفای نفس دنیایی] ندارید، اعمال حلق و تقصیر را انجام دهید. [پس از ورود به ساحت امن باطنی و تجربه‌کردن ایمنی حقیقی،] در‌می‌یابید آن‌چه را قبلاً نمی‌دانستید [و نمی‌توانستید درک کنید] و [اگر رهپوی راستین راه خدا باشید] باز هم به توفیق الهی پیروزی [و گشایش روحی] نزدیکی را تجربه خواهید کرد.“(36) حلق و تقصیر را می‌توان به معنی رفع شرّ پیرایه‌ها و چنگال نفس کاذب دنیوی از سرِ شخصیت الهی دل تعبیر کرد.

در مناسک حج، حج‌گزاران نباید پیش از طلوع آفتاب وارد مِنا شوند. طلوع آفتاب نشانه‌ی ظهور خورشید باطنی‌ست. اما تنها خداوند، فرشتگان مقرب و صاحبان خِرد الهی می‌دانند که چه‌کسانی به مقام خورشید باطنی رسیده‌اند و از آن میان چه‌کسی ولیّ قائم است.(37)

 

فتح مکه باطنی

مکه جلوه‌ای از سرزمین امن دل مطهر، و مسجد الحرام جلوه‌ای از ظرفیت معنوی و قابلیت اکرام و هدایت دل مطهر، و خانه کعبه جلوه‌ای از منزلت والای چنین دلی است. امام باقر (ع) به حسن بصری فرمودند: شنیده‌ام که گفته‌ای مراد از سرزمین مبارک و امن در آیه 18 سوره مبارکه سبأ، سرزمین مکه است. آیا کسانی که برای حج به مکه سفر می‌کنند مورد هجوم راهزنان قرار نمی‌گیرند و در مسیر آن هیچ ترسی ندارند و اموال‌شان را از دست نمی‌دهند؟ امام پس از اقرار حسن بصری فرمود: این آیه مثالی است‌ که خداوند درباره [ویژگی دل‌های] ما اهل بیت بیان داشته است. (38)

در مناسک حج، حج‌گزاران پس از حلق یا تقصیر در مِنا، لباس اِحرام را از تن بیرون می‌آورند. این به معنی پیروزی بر نفس کاذب دنیوی و فتح سرزمین دل (مکه باطنی) است. اما آن‌ها (برای تحکیم این فتح بزرگ) روزهای یازدهم و دوازدهم ذی‌الحجه را نیز در مِنا می‌گذرانند و در این روزها رَمی جمرات سه‌گانه را انجام می‌دهند. نمازگزاردن در مسجد خیف که در محل نسبتاً بلندتری قرار دارد را نیز مستحب می‌دانند. حج‌گزاران پس از طلوع آفتاب روز سیزدهم می‌توانند وارد مکه شوند و طواف، نماز طواف، سعی، تقصیر، طواف نساء و نماز آن را به‌جا آورند. هر دوره از مناسک حج (که فواید فردی و اجتماعی بسیار دارد)، بدین ترتیب پایان می‌یابد.

همه اعمال حج ظاهری، حالت نمادین دارند. در حج باطنی، ممکن است گذر موفقیت‌آمیز از مسیر مشعرالحرام باطنی بیش از ده سال طول بکشد. و پس از آن، ولیّ قائم ممکن است ده یا چند ده سال وظیفه اداره امور عالَم پایین و هدایت مؤمنان را برعهده داشته باشد. ورود به سرزمین مکه، هم جلوه‌ای از فتح سرزمین دل است و هم نشانه‌ای از اقبال و پناهندگی مؤمنان به دل‌های امن اولیای خداست. برای ولیّ قائم، ورود به مکه به معنی عهده‌داری مقام ولایت الهیه و یاری رساندن به فتح مکه باطنی رهپویان راه خدا و پرورش جانشین است.

 

راز موفقیت در حج باطنی

راز موفقیت در حج باطنی یا حج دل را می‌توان به اختصار این‌گونه بیان کرد:

– ایمان و اقبال قلبی به خدا و استقامت در راه او با خارج‌کردن دل از دنیا و اهتمام به تقوا و عملکرد رحمانی زیر نظر راهنمای الهی راستین. (هرچه مجموع عملکرد انسان به رضای خدا نزدیک‌تر باشد، احتمال آشنایی او با یکی از راهنمایان الهی راستین بیشتر خواهد بود.)

– همه‌ی دست‌ها را دست خدا دیدن و برای دست‌های خشن نیز دعای خیر کردن.

– مداومت بر آرام‌سازی ذهن و تطهیر دل با رضا بودن به آن‌چه خداوند برای اصلاح وضعیت باطنی ما رقم می‌زند.

با رضا نشستن یا با محبت و رضایت نشستن در محضر خداوند و راهنمایان الهی راستین، راه دل را برای رهپویی معنوی، نزدیک‌شدن به مقام رضا و معرفت امام رضا (ع) و حضرت صاحب الامر (عج) باز و هموار می‌کند. چنان‌که با تصدیق و پذیرش ولایت امام رضا (ع)، دیگر اختلافی در تصدیق و پذیرش ولایت امامان معصوم بعدی نبوده است. نزدیک‌شدن به معرفت خدا و اهل بیت‌ (ع) و باطن قرآن کریم، تنها از طریق رهپویی باطنی و بازیابی هویت حقیقی الهی خویش امکان‌پذیر است.

کسانی که به خداوند ایمان می‌آورند و زندگی خود را در توافق با هدایت الهی تنظیم می‌کنند و در راه خدا استقامت می‌ورزند، دشواری‌های رهپویی معنوی را به خوبی تحمل می‌کنند. آنان این دشواری‌ها را مصیبت تلقی نمی‌کنند. بلکه مصیبت واقعی را در تکذیب نشانه‌های هدایت الهی و محرومیت از رشد معنوی می‌بینند. آنان به تجربه درمی‌یابند که خداوند حافظ و یاورشان است و همه امورشان را کفایت می‌کند. نشاط روحی حاصل از نیات و رفتار نیک و افزایش هشیاری و بهبود وضعیت دل، تحمل دشواری‌های رهپویی معنوی را آسان می‌سازد. (39)

 

بخش پایانی شعر راز حج

ز پـاكـیِ مركـزِ دل، رَوی بـه میقــاتِ خــدا
كه نطفه‌ای ز نورِ حق، به صحنِ دل رها كنی

رشـدِ جنينِ نـورِ حـق، هم عرفـاتِ دل بُـوَد
هم پِیِ ”باطن‌رمضان“، اگر كه خوش بنا كنی

تولّـد و بلـوغِ دل بـه مشـعـر الحـرامِ حـق
سپس ز شمسِ ”دل‌مِنا“، نظر به اوليا كنی

هر عمل و نيّتِ خوش، مَثَل به سنگريزه شد
به پاكی و صـفای دل، تو رَمیِ هر جفـا كنی

به لطف حق، بُريده‌ای گلوی نفسِ دون خود
شـكر خـدا ز دل نعـم، به عرصـه‌ی مِنا كنی

بخوانده‌ای به خیـفِ دل، نمـاز شـاكـرانه‌ای
به شاهِ دل رسيده‌ای، چه خوفی از گدا كنی

همچو خلیـلِ خوش‌وفا، رهرو دل بپـروری
به ذبح نفسِ دون او، عطای رهگشـا كنی

ز جِرمِ دل چو تن‌غذا، دَدان خورند و اشقیا
به رهروان خوش ادا، ز گنجِ دل عطـا كنی

چو پـروری تو در مِنـا، شَـه از تبــار اولیــا
به فتحِ مكّه‌ی دلش، شمسِ دگر به پا كنی

دل به ظهـورِ فاطمـه، كوثرِ قدسی‌اش بَرد
عـزّت و اقتــدارِ دل، در كـفِ مرتضـی كنی (40)

صـادقِ راهِ دل بگو نهـان به هر شكيبِ حق
تو هم ز معصومه‌ی دل، هم ز رضا سرا كنی

 

جلوه‌ی بارزتری از حج باطنی

حرکت کاروان امام حسین‌ (ع) از مدینه به مکه و سپس به‌سوی کوفه، جلوه‌ی بارزتری از حج باطنی (رهپویی باطنی در راه خدا) بود. این حرکت، ظهوری از رهپویی باطنی ماه‌های معنوی تحت هدایت خورشید معنوی (ولیّ قائم) تا مرحله ملاقات باطنی با مراتب عالی نور قدسی خدا بود.

در حقیقت، مقصد باطنی همراهان راستین امام حق، نه کوفه بلکه ملاقات باطنی با خداوند (شهادت باطنی) بود. امام حق، بسیار پیشتر به این مقصد باطنی متعالی رسیده بود. و پیروان راستین او نیز، چه آنان‌که به شهادت ظاهری رسیدند و چه دیگران، به درجات بالایی از شهادت باطنی نایل‌ گردیدند. هر راهنمای الهی راستین، رهجویان و رهپویان راه خدا را به‌همین مسیر حج دل و شهادت باطنی (نه لزوماً شهادت ظاهری) هدایت می‌کند.

امام حسین‌ (ع) در نامه‌هایی‌ به بنی‌هاشم و محمد بن حنفیه بیان داشتند که ”هرکه به من بپیوندد و همراه من باشد، به شهادت خواهد رسید و هرکه نپیوندد به پیروزی نخواهد رسید.“

دلباختگان عالَم دنیا که هیچ، حتی برخی دوستداران اهل بیت (ع) و پوسته‌خواران علوم دینی و نخبه‌های سیاسی و نظامی آن روزگار، مانند ابن عباس، نیز نتوانستند این سخن امام حق و معنای پیروزی حقیقی را درک‌کنند و به امام حق بپیوندند.

پیروزی حقیقی، آزادسازی سرزمین دل از سلطه نفس‌کاذب دنیوی و نیل به مراتب عالی هستی و خِرد الهی‌ست. خداوند با رویداد کربلا نشان داد که پیروزی حقیقی تنها از طریق قربانی‌کردن نفس‌کاذب دنیوی و برپایی کامل شخصیت حقیقی الهی دل با اهتمام به تقوا و عملکرد رحمانی زیر نظر راهنمای الهی راستین امکان‌پذیر است.

رویداد کربلا، دو فرایند باطنی متفاوت در دل‌های مردمان همه‌ی اعصار را جلوه‌گر ساخت:

1- فرایند رهپویی معنوی راه خدا و نیل به مراتب عالی هستی با اهتمام به تقوا و عملکرد رحمانی زیر نظر راهنمای الهی راستین.

2- جفا به قابلیت‌های الهی و منابع حیاتی قلب معنوی خویش (که در امام حسین‌ع و یاران‌شان تجلی یافته)، با دنیاپرستی و تعامل غیر رحمانی با دیگران و سقوط به مراتب پایین‌تر هستی.(41)

 

نکاتی از معانی باطنی حرکت کاروان امام حسین (ع)

برخی راهنمایان الهی، از جمله جناب حاج اسماعیل دولابی، اشاره داشته‌اند که رویداد کربلا، برنامه و نقشه‌ی راه خداست. آن جناب معتقد بود که هیچ نقطه‌ای در نقشه راه خدا نیست که رهپویی کاروان کربلا اشاره‌ای به آن نداشته باشد. از بیانات راهنمایان الهی در این زمینه می‌توان دریافت که برخی معانی باطنی مهم رهپویی کاروان کربلا عبارتند از:

1- ضرورت صیانت از حریم دل در مقابل تحمیل شرایط ذلت‌بار نفس دنیایی

بیعت امام حسن‌ (ع) با معاویه، عقب‌نشینی ظاهری و مصلحت‌آمیز امام حق در شرایط خاص بود. در آن شرایط، معاویه برخی از سران سپاه امام و برخی از سران پرنفوذ قبایل کوفه را فریب داده و به‌سوی خود متمایل کرده بود. با این عقب‌نشینی ظاهری، امام حق توانست تا حد زیادی مانع تعرض معاویه به شیعیان شود. امام از تحمیل شرایط ذلت‌بار به شیعیان جلوگیری کرد. و اظهار داشت که این بیعت به معنی پذیرش دیدگاه‌ها و مشی باطل معاویه و تأیید شایستگی او برای رهبری مسلمانان نبوده است.

اما در زمان امامت امام حسین‌ (ع) به ویژه با آغاز حکومت یزید، شرایط از برخی لحاظ بسیار تغییر کرد. یزید کمتر از پدرش به حفظ ظواهر دینی حکمرانی پایبند و بسیار کمتر از پدرش درباره چگونگی تداوم حکومت ظالمانه بنی‌امیه مصلحت‌اندیش بود. او بنا داشت شرایطی ذلت‌بار را به امام حق و پیروان راستین ایشان تحمیل کند. بیعت با یزید به معنی تأیید خلافت دروغین و حاکمیت ظالمانه بنی‌امیه بود. ماندن امام در مدینه، تنها با پذیرش این شرایط ذلت‌بار ممکن بود. و شهادت در مدینه، نه چهره‌ی واقعی حکومت ظالمانه، مفسدانه و منافقانه بنی‌امیه را به‌طور کامل آشکار می‌کرد و نه می‌توانست بازتاب گسترده‌ای داشته باشد. خداوند چنین اراده کرده بود که به نحو بارزتری نقاب از چهره‌ی اشکال گوناگون نفاق برگیرد. و حقانیت مشی اهل بیت‌ (ع) و مؤمنان راستین را بیش از پیش آشکار سازد.

معنای باطنی هجرت به سوی مکه از مدینه‌ای که تحت سلطه حاکم ظالم بود، عدم پذیرش سلطه نفس کاذب دنیوی بر سرزمین دل است. این جلوه‌ای از حضور در میقات باطنی با احرام باطنی و آغاز یک حج باطنی با هدایت یک راهنمای الهی به سوی مکه‌ی باطنی است.

2- ضرورت رهپویی باطنی برای نیل به امنیت کامل و آزادی و عزت حقیقی

از معانی باطنی رهپویی کاروان امام حق به‌سوی مکه، عزم رهپویی باطنی به‌سوی خدا برای رسیدن دل به امنیت کامل و آزادی و عزت حقیقی‌ست.

مکه در ظاهر امن‌تر از مدینه بود. اما امنیت حقیقی تنها در مکه‌ی باطنی‌ست و از طریق رهپویی باطنی می‌توان به آن رسید. قلب مبارک امام حق به امنیت حقیقی کامل رسیده بود. و ایشان از آغاز دوره امامت، هدایت پیروان‌شان را در رهپویی باطنی به سوی مکه باطنی به عهده داشتند. برای موفقیت در رهپویی باطنی، دعوت از نور خدا به سرزمین دل (با لبیک قلبی) ضروری‌ست.

3- ضرورت وفای به عهد پس از دعوت از خدا و اولیای خدا به سرزمین دل

کاروان امام حدود چهار ماه (تا فرارسیدن موسم حج) در مکه اقامت داشت. در این مدت، امام از سوی بسیاری از اهل کوفه نامه‌ی دعوت دریافت کردند. کاروان امام پس از استقبال خوب کوفیان از نماینده امام، در هشتم ذی‌الحجه سال شصت هجری به سوی کوفه حرکت کرد.

حرکت امام حسین‌‌(ع) به‌سوی کوفه، ظهوری از اجابت دعوت از خدا و اولیای‌خدا به سرزمین دل برای نجات و سامان‌دهی آن به‌شرط وفای به‌عهد بود.

اما همه افراد در دعوت از امام حق صادق نیستند و در شرایط دشوار، ناپیگیری خود را نشان می‌دهند. آنان که منافع دنیایی را ارجح می‌شمارند، ممکن است در خدمت دشمنان درآیند.

برخی نیز حاضرند با تقدیم بخشی از اموال‌شان، به امام حق یاری رسانند. اما زندگی و مشی معنوی او را سرمشق خود قرار نمی‌دهند. پاسخ امام حسین‌ (ع) به چنین افرادی این بوده است: ما خودتان را می‌خواهیم، تا دلتان را از گِل بیرون بکشیم و به شما حیات حقیقی ببخشیم.

4- ضرورت پیروی از راهنمای الهی راستین

بدون پیروی از راهنمای الهی راستین، رهپویی و رشد معنوی حقیقی و ملاقات باطنی با خداوند (شهادت باطنی و بهره‌مندی از خِرد الهی) امکان‌پذیر نیست. (پیامبران الهی علاوه بر الهام، از وحی الهی و در مواردی از یاری پیامبر دیگری برخوردار بودند.)

در طول مسیر رهپویی کاروان امام حق، بسیاری افراد راه خود را جدا کردند. این به‌معنای باز‌ماندن از رهپویی باطنی در مورد افرادی است‌که برای پاک‌سازی و سامان‌دهی دل خویش چندان جدی و پیگیر نیستند یا خودسرانه عمل می‌کنند. نتیجه در هر دو حالت یکی‌ست: ماندن در اسارت ذلت‌بار نفس دنیایی.

البته، افرادی نیز به کاروان امام حق پیوستند و با دورکردن وسوسه‌های نفس دنیوی از خود (باطن رَمی جمرات)، به حج باطنی ادامه دادند. در میان آن‌ها افرادی از دیگر ادیان الهی نیز بودند. راهیابی به هستی متعالی آخرتی، پاداش همه کسانی است که در هر شرایطی به پیروی از امام حق ادامه می‌دهند. خداوند، آب روح‌افزای هستی متعالی را در مسیر رهپویی باطنی به کام باطنی تشنگان آن می‌ریزد. عطش کاروانیان کربلا و سعی هاجر برای رفع تشنگی اسماعیل، نشان از این حقیقت دارد.

پیوستن زهیر بن قین به امام حق در مسیر کربلا با دعوت شخص امام، نشان می‌دهد که هرکسی را خدا بپسندد، اسباب پیوستن او به راهنمای الهی را فراهم می‌کند.

5- ضرورت بسنده نکردن به فرایض ظاهری دین خدا

انجام فرایض ظاهری دین خدا می‌تواند تمرینی برای ورود به باطن آن‌ها باشد. مداومت بر جهاد باطنی با نماز و روزه و انفاق باطنی، به معنی اهتمام به گذر از حج و رهپویی نمادین به حج و رهپویی حقیقی و باطنی با پیروی از امام حق است. خداوند اراده ‌کرده بود که امام حسین‌ (ع) با ناتمام گذاشتن مناسک ظاهری حج، گذر به حج باطنی و چکیده‌ی فرایند باطنی رهپویی و رشد معنوی را به نمایش بگذارد. مثلاً خُرد شدن (ارباً ارباً) و له شدن بدن‌ها، نشانه ضرورت خُرد شدن و امحاء کامل نفس دنیوی برای گذر پایدار دل به مراتب عالی هستی و خِرد الهی است. اما در واقع در رهپویی دل، بدن دنیوی جز در موارد خاص هیچ آسیبی نمی‌بیند.

6- ضرورت اهتمام به پرهیز از بحث و جدل و درگیری در حج باطنی

از الزامات رهپویی باطنی در راه خدا، اهتمام به پرهیز از بحث و جدل، و گذر هوشیارانه از راهزنان دل و سرزنش‌کنندگان و بازدارندگان رهپویی‌ست. خداوند از رهپویان راهش انتظار دارد که در مواجهه با سخنان افراد نادان، رفتار و گفتاری رحمانی و زیباترین عملکرد را داشته باشند (فرقان 63، مؤمنون 96، فصلت 34). و در [اِحرام باطنی] حج [باطنی]، به پرهیز از جدل و درگیری اهتمام بورزند (بقره 197).

هرگونه بحث و جدل و درگیری، انرژی حیاتی الهی مورد نیاز برای تداوم رهپویی دل را کاهش می‌دهد. به ویژه گذر هوشیارانه از افراد غافلی که برخورد‌های خشن و تحریک‌آمیز دارند، بسیار مهم و از موارد رَمی جمرات باطنی است.

برخی افراد ظاهربین نیز خیرخواهانه به امام حق توصیه می‌کردند که از تصمیم خود بازگردد. پاسخ امام همواره کوتاه و خوش‌رویانه بود.

7- ضرورت مداومت بر سِقایت دل‌ها با آب محبت رحمانی

از دیگر الزامات رهپویی باطنی در راه خدا، اهتمام به سِقایت دل‌ها با آب محبت رحمانی است. از مصادیق سقایت باطنی، خوش‌رویی و عفو و احسان و عطا در مقابل بخل‌ورزی و جفای افراد غافلی است که برخورد‌های خشن و تحریک‌آمیز دارند. مداومت بر سقایت باطنی برای فعال‌سازی قابلیت‌های الهی دل ضروری‌ست. در واقع، از الزامات فرایند فعال‌سازی قابلیت‌های الهی دل، علاوه بر صیانت از حریم دل، دریافت انرژی حیاتی الهی از خورشید معنوی و ارسال آن به همه فقیران باطنی‌ به نسبت استحقاق‌شان است. برخی از غافلان نیز ممکن است به راه خدا باز‌گردند.

می‌توان گفت که سقایت باطنی با عملکرد رحمانی، برای رفع تشنگی معنوی و احیای شخصیت الهی دل است. به عبارت دیگر، سقایت باطنی، برای رفع عطش حسین درونی خود و همه کسانی است که هنوز تمامی سرزمین دل‌شان را به شیاطین واگذار نکرده‌اند. فرمان امام حسین‌ (ع) به پرچم‌دار کاروان‌شان، حضرت ابوالفضل العباس، سقایت (برای سکینه [درونی]) است. خداوند در رویداد کربلا، بخل‌ورزی و کینه‌توزی نفس کاذب دنیوی را از جمله در بستن آب و قطع‌کردن دست سقای دل با وضوح بیشتری به ظهور رساند.

امام حسین‌ (ع) در مسیر رهپویی کاروان کربلا، جلوه‌ی بارزی از سقایت باطنی را به ظهور رساندند. به فرمان ایشان، لشکریان حُر را که مانع ادامه حرکت کاروان امام به کوفه شدند، سیراب کردند. حُر و فرزندش سرانجام به امام حق پیوستند.

8- تسلیم و رضا به آن‌چه خداوند برای رهپوی راه حق رقم می‌زند

عملکرد پیروان راستین امام حسین‌ (ع) ظهوری بود از ویژگی‌های باطنی مؤمنانی که به مقام رضا رسیده‌اند و شهادت را شیرین‌تر از عسل می‌یابند. اخلاص و معرفت و بردباری و وفا‌داری و تسلیم و رضا و صفا و ادب پیروان راستین امام حسین‌ (ع) سرمشق همه رهپویان راه خداست. عملکرد یاران امام حسین‌ (ع) جلوه‌ای از طواف باطنی به گِرد خورشید باطنی و نماز باطنی مداوم تا قربانی‌کردن کامل نفس دنیوی بود.

خداوند تأکید فرموده که ایثار جان در راه او، نه مردن بلکه حیات بالاتر یافتن و برخورداری از فضل بی‌کران الهی‌ست. (42)

و این‌که اگر کسی بر حفظ سلامت باطنی و رشد معنوی خود مراقبت داشته و [به هستی و خِرد عالی الهی] هدایت یافته باشد، گمراهان نمی‌توانند هیچ ضرر [حقیقی] به او برسانند. (43)

قرآن کریم به مصادیقی از ایثار جان در راه خدا (از جمله درباره حضرت ابراهیم، حضرت اسماعیل و امیر مؤمنان علی‌ع) اشاره فرموده است(44). از نکات مهم در این اشارات، سالم ماندن و تداوم حیات فرد ایثارگر است که نشانه‌ای از راهیابی باطنی او به حیات برتر جاویدان است. آنان‌ که شهادت امام حسین‌ (ع) و یاران‌شان را شکست می‌پندارند، از درک زیبایی و عظمت شهادت در راه خدا (زیبایی و عظمت برخورداری از هستی برتر آخرتی) ناتوان‌اند.

هم حضرت اسماعیل و هم یاران امام حسین‌ع (از جمله آنان‌که به شهادت ظاهری نرسیدند)، نمونه‌هایی از رهپویان راستین راه خدا بودند که شمس حقیقی و پدر حقیقی خویش را ‌شناختند و توانستند تا مرحله‌ی نهایی جهاد اکبر و قربانی‌کردن قاطعانه‌ی نفس دنیایی با او همراهی کنند.

 

منابع و توضیحات

1- سوره مبارکه حج 27. (استطاعت حج دل، حداقل توانایی روحی حاصل از بیداری نسبی دل برای سفر معنوی‌ست.)

2- احمد علوی تبار، ”چگونه مشکلات زندگی را حل کنیم – شرحی بر شعر با رضا بنشین“، خرداد 1401.

3- شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۱۹.

4- سوره مبارکه مائده 97 و 2، آل عمران 96 و 97، بقره 129-125، 158 و 203-196، حج 38-25، …

5- شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، باب 34.

6- میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج 10، ص 166.

7- شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2، باب 66.

8- همان.

9- طریحی، مجمع البحرین، ج۱، ص۲۲۷.

10- فیض کاشانی، ملا محسن، المحجّة البیضاء فی تهذیب الأحیاء، ج2، ص‌197.

11- خدا بر دل بخواند بهتر است

سوره مبارکه طه 114-112، فرقان 32، قیامت 19-16، اعلی 6، …

در سوره مبارکه علق، امر خداوند به خواندن، نه از روی کتاب ظاهری بلکه از کتاب باطن است. خداوند در این عطای باطنی بزرگ خود بسیار گشاده‌دست است و با قلم نورانی صنع خود حقایق کتابش را بر دل حاجی راستین می‌نگارد (علق‌5-3). حاجی راستین بر جهاد اکبر، احرام دل (روزه باطنی مداوم) و نماز و انفاق باطنی مداوم اهتمام می‌ورزد. عوامل اصلی محرومیت از نعمت باطنی بزرگ خداوند، عدم اهتمام به تقوا و عملکرد رحمانی، جذب ناخالصی‌های دنیوی از جمله پوسته‌های علوم دینی، بی‌اعتنایی یا سهل‌انگاری در تخلیه و تطهیر دل، و ادعای دانایی و احساس بی‌نیازی از رهپویی باطنی زیر نظر راهنمایان الهی راستین است.

توجه به چند نکته مهم در قرآن کریم می‌تواند به بیداری دل، بازگشت از کج‌روی و رونهادن به حج دل یاری رساند:

– قرآن کریم تنها اهل تقوا را هدایت می‌کند (بقره 5-2، آل‌عمران 138-133، …).

– تنها دل‌های پاکیزه به باطن قرآن کریم راه می‌یابند (واقعه 79). تا زمانی که دل غرق نجاسات (ناخالصی‌های دنیوی) است، هیچ نور حقیقی از خدا ندارد که بتواند با آن حق و باطل را تشخیص دهد و هیچ اعتبار باطنی هم ندارد که بتواند به خزانه خِرد الهی نزدیک شود.

– ادعای دانایی و تکفیر دیگران از موانع مهم تقرب باطنی به خداوند و بهره‌مندی از باطن قرآن کریم است (علق 14-6). ظهور داعش از بارزترین نشانه‌های تداوم برداشت‌های سطحی و ناقص از قرآن و بازتولید نگرش تکفیری خوارج در میان مسلمانان ظاهرگرا‌ست.

در بخشی از شعر دعای ندبه چنین آمده است:

او که در دلخـانه گفت اقرأ، تو قرآن را بخـوان
اسم اعظم گر نخواهد، خواندن از دل کِی توان

مدعی همـواره بر طغیـان ازو سـبقت گرفت
وهمِ اســتغنا کِی از اکـرامِ حـقّ عـزّت گرفت

ای بسـا بد‌خـوانِ خوش‌ظاهـر که در طغیانِ خویش
منع خواندن‌کرده بر شمس‌الحقِ خوش‌خوانِ خویش

12- ارزش حقیقی در رفعت باطنی‌ست

نظر به این‌که کعبه جلوه‌ای از مقام رفیع خداوند است، ساختن بناهای رفیع در اطراف مسجد الحرام کاری بسیار نابخردانه بوده است. البته رهروان راه خدا می‌توانند تعبیر خوبی از آن داشته باشند. این بناها را می‌توان جلوه‌ای از مقام‌های رفیع اولیای بزرگ الهی (شمس‌الشموس‌ها) در نظر گرفت. از این منظر، کعبه جلوه‌ای از یک شمس نوظهور در فضای باطنی است که اداره امور عالَم پایین را به اذن خداوند برعهده دارد. ظاهر بیت خدا را مسلمانان ظاهری و باطن آن را اهل بیت‌ع اداره می‌کنند.

13- ”سموم دنیوی“ کنایه از ناخالصی‌های دنیوی‌ست که به قابلیت‌های الهی دل آسیب می‌رساند و برقراری ارتباط معنوی مؤثر با خداوند را مشکل و ناممکن می‌کند.

14- خوش‌ ادا

”خوش‌ ادا“ کنایه از رهپوی راستین راه خداست که خوش‌نیت، خوش‌پاسخ، نکوکردار و خوش‌وفا در ادای حق خدا و خلق خداست و خطاهایش اندک است. در واقع، اهتمام او به نیات و اعمال شایسته، مورد رضایت خدا و به توفیق اوست. هرچه دل پاکیزه‌تر و سبکبار‌تر شود، پاسخ‌هایش به نور هدایت الهی بهتر و تعاملش با مراتب بالای انرژی حیاتی الهی آسان‌تر و روان‌تر خواهد بود.

امیر مؤمنان امام علی (ع) فرمود: ”تَخَفَّفُوا تَلحَقوا“ سبکبار شوید تا به مقصد اصلی برسید (نهج البلاغه، خطبه 21). اگر از او بپرسید ”چگونه سبکبار شویم؟“ پاسخ می‌دهد: موت اختیاری! ”دل‌های خود را از دنیا خارج کنید [و به خدا بدهید] پیش از آن‌که بدن‌هایتان از دنیا خارج شود.“ (خطبه 203، توصیه مردم به دور‌کردن دل از دنیا و رغبت به حیات متعالی آخرتی). و با مداومت بر خوش‌ادایی! ”خداوند اراده کرده است که شما را بیازماید تا آن‌کس که عملش نیکو و نیکوتر است [در عرصه‌ی هستی عالی] بروز کند. با اعمال نیکوی خود [در میدان زندگی] پیشدستی کنید، باشد که در سرای [قدسی] او با مقربانش (اهل بیتش) دمساز باشید.“ (خطبه 183، در قدرت خداوندی و در فضیلت قرآن و وصیت به تقوا).

در واقع، خداوند از طریق ولیّ خود، خوش‌ادایان سبک‌بار را از دریای ظلمانی، پرتلاطم و ناامن نفس کاذب دنیوی به سلامت عبور می‌دهد (طه 77) و به ساحت قدسی نورانی و امن خود مَحرم می‌سازد. این همان حج باطنی است.

15- گِل‌جهان

”گِل‌جهان“ کنایه از دنیای مادی‌ست. مراد از ”گِل به قدر کارِ تَن“ نیازهای مادی زندگی انسان در عالَم دنیا در حد کفاف (مسکن و سایر لوازم و هزینه‌های زندگی در حد متوسط برای خود و خانواده) است.

16- صیدِ گِل

”صید گِل“ کنایه از تمایل دل ناهشیار به دون‌خواهی (دنیاطلبی) از جمله پوسته‌خواری علوم دنیوی و دینی و جذب مداوم ناخالصی‌های بیشتر است. باطن ممنوعیت صید صحرایی در حج همین ”صید گِل“ است. و باطن صید دریایی، تمایل دل به جذب غذای معنوی پاک و خالص موجود در انرژی حیاتی الهی از دریای بی‌کران هستی و خِرد عالی الهی‌ست. این کسب حلال دل تنها با اهتمام به تقوا و عملکرد رحمانی میسر است.

17- دعوت برخی شیعیان ظاهری از امام زمان‌شان و ادعای پیروی از او، شبیه دعوت بسیاری از اهل کوفه از امام حسین‌ع، برای بهبود شرایط زندگی دنیوی‌شان است. آنان در شرایط دشوار عهد می‌شکنند و در واقع، شخصیت حقیقی الهی (حسین باطنی) خود را فدای تمایلات حقیر نفس کاذب دنیوی‌شان می‌کنند. دعوت برخی نیز شبیه دعوت مأمون عباسی از امام رضاع، هم با انگیزه بهره‌برداری دنیوی و هم توأم با ادعای دانایی‌ست. آنان انتظار دارند که امام حق مشی باطل‌شان را تأیید کند. و اگر نکرد با او می‌ستیزند.

18- سلطه‌ی گِل

”سلطه‌ی گِل“ کنایه از سلطه‌ی نفس کاذب دنیوی بر دل است. رهایی دل از سلطه‌ی نفس کاذب دنیوی تنها از طریق برقراری رابطه‌ی معنوی تا حدی مؤثر دل با خداوند (توسط یک راهنمای الهی راستین) امکان‌پذیر است. به محض این‌که در اثر مداومت بر تقوا و عملکرد رحمانی، نقطه‌ای از دل به اندازه کافی پاکیزه شود، خداوند در آن نقطه پیوندی با نور قدسی خود ایجاد می‌کند که نطفه‌ی نورانی شخصیت الهی دل است. با مداومت بر تقوا و عملکرد رحمانی می‌توان این نطفه را تقویت کرد تا به خوبی رشد کند. اما تا پیش از پایان دوره جنینی امکان سقط آن در اثر غفلت دل و برداشتن بار سنگین ناخالصی دنیوی وجود دارد.

محل انعقاد نطفه‌ی نورانی شخصیت الهی در دل، اولین نقطه‌ی آزادشده‌ در سرزمین مقدس دل از اشغال دشمنان خدا و سیطره‌ی نفس کاذب دنیوی‌ست. و می‌توان گفت اولین نقطه‌ی برآمده از دریای متلاطم و ناامن این سرزمین تحت اشغال و محل بنای کعبه‌ی باطنی‌ست. در واقع، دَحوُ الارض باطنی در زمان انعقاد این نطفه‌ی نورانی رخ می‌دهد. و پس از آن، خداوند آزادسازی و سامان‌دهی سرزمین دل را توسعه می‌دهد (نازعات 30).

در بیشتر موارد (حتی در مورد بسیاری از پیامبران از جمله حضرت موسی‌ع) نطفه‌ی شخصیت الهی دل زیر تخت فرعون (یعنی در شرایط سلطه‌ی نفس کاذب دنیوی بر دل) منعقد می‌شود. و نیز در بیشتر موارد، شخصیت الهی دل تا رسیدن به بلوغ، در کاخ فرعون (یعنی در شرایطی که سلطه‌ی نفس کاذب دنیوی بر دل هنوز تا حدودی برقرار است) رشد می‌کند. گریز از کاخ فرعون یعنی رهایی از سلطه‌ی نفس کاذب دنیوی، نه لزوماً به معنی مهاجرت ظاهری بلکه یک هجرت باطنی به مراتب بالاتر هستی و برقراری رابطه معنوی نزدیک‌تر با ولیّ خدا‌ست.

19- برخی ظاهربینان، دل‌ستیزان ریاکار را پیرو انبیا و اولیای الهی می‌پندارند.

20- ”بازی کسب و کارِ گِل“ تلاش انسان‌ها برای تأمین معیشت دنیوی خود است که تنها با رعایت حدود الهی و جلب رضایت خداوند سرانجام نیک می‌یابد.

21- ظهوری از جمرات سه‌گانه در صحنه زندگی دنیایی

خداوند نمایش دیگری از طرح گذر دل از موانع رهپویی و رشد معنوی را که بسیار گسترده‌تر و گویاتر است، با طرح مراحل حکمرانی سه خلیفه کاذب پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) به صحنه آورد. این سه حکمران کاذب به ترتیب نماد‌هایی از بخل‌ورزی در پذیرش ولایت امام حق، خشونت توأم با حسدورزی و کینه نسبت به امام حق، و ریاکاری و نفاق بودند. انسان بدون غلبه بر آن‌ها به امام حق نمی‌رسد.

تعبیر مرحوم علی شریعتی از جمرات سه‌گانه، زر و زور و تزویر است. این‌ها به ترتیب، همان ”بخل‌ورزی و زراندوزی“، ”خشونت، کینه‌ورزی و اعمال قدرت فرعونی“، و ”ریاکاری و نفاق“اند. البته زراندوزی معنای گسترده‌ای دارد و شامل همه دارایی‌های دنیایی از جمله عقل و علم دنیایی‌ست که برای نفس کاذب دنیوی بسیار ارزشمند است. عقلی‌که ناظر به حفظ و گسترش منافع دنیایی‌ست با عقلی که امکانات دنیایی را در خدمت راهیابی به حیات متعالی آخرتی قرار می‌دهد، متفاوت است.

نفس دنیوی (فرعون) به آن دسته از کارگزاران‌ خود که در علوم دنیوی تبحر دارند (مانند هامان) فرمان می‌دهد وسایل اقتدار او را هرچه بیشتر فراهم‌ کنند (قصص 38 و غافر 36 و 37). او می‌خواهد به همه کارگزارانش اطمینان دهد که منشأ قدرتی جز شعور دنیوی وجود ندارد. او گمان می‌کند با تمدن‌سازی دنیایی متکی بر علوم و فنون بالا می‌توان به اوج دانایی و اقتدار رسید. گسیل تلسکوپ به فضا نشانه‌ای از آن‌ست.

22- دست‌کشیدن به حجرالاسود نیز به معنی پیمان طاعت بستن با خدا و ولیّ خداست.

23- آفرینش زمین و هفت آسمان دل

خداوند در قرآن کریم به آفرینش هفت آسمان اشاره فرموده است (بقره 29، مُلک 3، …). عدد هفت در بیان حکیمانه قرآنی در برخی موارد برای بیان مراتب بسیار از چیزی یا تکرار بسیار یک عمل نیز به‌کار رفته است. از معانی هفت آسمان، جهان‌هایی با مراتب وجودی مختلف و نیز درجات مختلف رشد معنوی انسان است (مؤمنون 17). زمین نیز نامی است هم برای کره خاکی در دنیای مادی و هم برای اشاره به مراتب پایینی درجات باطنی. اشارات قرآن کریم به مراحل و چگونگی آفرینش آسمان‌ها و زمین، اساساً معطوف به حقایق آفرینش و تکامل شخصیت الهی دل است.

در حقیقت، خداوند برخلاف ترتیب آفرینش و شکل‌دهی جهان مادی، آفرینش زمین دل را پیش از آفرینش آسمان‌های دل آغاز می‌کند. با این حال، طراحی آسمان‌های دل را بر آماده‌سازی‌های بعدی زمین دل مقدم می‌دارد.

خداوند مراحل آفرینش و تکامل مراتب زمین و آسمان‌های باطنی شخصیت الهی دل (تا بلوغ کامل) را به شش دوره تقسیم کرده (اعراف 54، یونس 3، سجده 4، حدید 4، …) و به برخی ویژگی‌های این مراحل اشاراتی فرموده است (فصلت 12-9): دو دوره برای مراحل پایه زمینی (نهفته). دو دوره برای مراحل نیمه‌آسمانی (جنینی). و دو دوره برای مراحل آسمانی (از تولد تا بلوغ کامل). البته خداوند پیش از آماده‌سازی زمین باطنی در مراحل نیمه‌آسمانی، طراحی مناسبی برای آسمان‌های دل انجام می‌دهد (نازعات 33-27).

در بیشتر موارد، در دوره اول به علت جذب ناخالصی، روند رشد باطنی انسان کم و بیش منفی است. این مرحله شبیه کاشتن بذر گیاه در خاک است. مرحله بعدی رشد باطنی به چگونگی روند مرحله قبل بستگی دارد. کشاورزان نیز ممکن است در نوع تدارکات، نحوه آبیاری و مراقبت بذر تغییراتی بدهند.

ثمردهی استعدادهای بذر، پس از رویش باطن آن به سوی آسمان (با گذر از تاریکی و بهره‌مندی از نور) تحقق می‌یابد. خداوند بخشی از روزیِ بدن‌های دنیایی را توسط تابش نور خورشید ظاهری و بارش باران از آسمان ظاهری تأمین می‌کند. اما روزیِ معنوی متعالی که خداوند به انسان وعده داده‌است، از گنج بی‌پایان هستی و خِرد عالی الهی و در آسمان دل است (ذاریات 22).

24- کلینی، الکافی، ج 4، ص 188.

25- عمل تقصیر، نشانه‌ای از عاقبت خوش حج دل

اعمال عمره تمتع پس از هفت‌بار سعی، در کوه مروه با عمل تقصیر (کوتاه‌کردن کمی از موی سر یا ناخن) پایان می‌یابد. این می‌تواند به معنی رفع شرّ نفس طغیان‌گر دنیوی از سر شخصیت الهی دل باشد. گرچه مناسک حج (شامل عمره تمتع و حج تمتع) زمان معین و محدودی در سال دارد، اما حج دل را پایانی نیست.

26- در بخشی از شعر ”موعود یاسین“ چنین آمده است:

هر ”مقرب حق‌ولی“ از جمعِ رهجويانِ دل
در کشـاکش‌هـا گـزينـد با وفـاتر پيـروان
آن‌كه چون هاجر نخورد آب از دنیّ و ”گِل‌سراب“
يا چو مريـم، دل نكـرد آلـوده با نامحرمـان

27- سوره مبارکه جمعه 1، تغابن 1، …

28- قابلیت‌های الهی دل

از مهم‌ترین قابلیت‌های الهی دل، قابلیت جذب و تولید انرژی حیاتی الهی و بهره‌مندی از خِرد الهی‌ست.

29- مروت گرچه نامی بی‌نشان است       نیـازی عرضـه‌کن بر نازنینی (حافظ)
(تقرب به خداوند و بهره‌مندی از هستی و خِرد عالی الهی مستلزم اهتمام به انصاف و مروت است که در میان زمینیان کمیاب است. انصاف و مروت یعنی اداکردن خداپسندانه‌ی حق خدا و مخلوقات خدا.)

30- ”حق‌ولا“ به معنی ولایت حق و ”جنس دنی“ به معنی جنس پست است و کنایه از تعلقات و ناخالصی‌های دنیایی‌ست. دنیادوستی و دنیاپرستی عامل ورود ناخالصی‌های نامرئی به حریم دل و مسبب ناامنی و فساد در سرزمین دل است.

بت‌هایی‌ که تا پیش از فتح مکه توسط مسلمانان، در خانه کعبه قرار داشتند، جلوه‌ای از ناخالصی‌های دل بودند. به فرمان پیامبر اکرم (ص)، کعبه را از همه بت‌ها پاکیزه کردند. اما همواره تنها عده کمی از مسلمانان و غیرمسلمانان به پاکیزه‌کردن خانه دل خود از همه ناخالصی‌ها اهتمام ورزیده‌اند. ناخالصی‌ها را با پذیرش ولایت خدا و اولیای خدا و اهتمام به تقوا و عملکرد رحمانی می‌توان از دل زدود و به رستگاری و امنیت حقیقی رسید. خداوند خانه دل پیروان راستین اولیا را از همه ناخالصی‌ها پاک می‌کند. دل‌های پاک و خالص، مسجد الحرام حقیقی و بیت خدا و بازگشتگاه و حرم امنی برای اهل طاعت خدا و رهپویان راه او هستند (بقره 125، حج 26، …).

31- باطن شب قدر

باطن شب قدر، شرایط باطنی خاصی برای انسانی‌ست‌که خداوند دل او را به تراز بالاتری از هشیاری رسانده و مقدرات نیکوتری برای او رقم زده‌است. چنین شب باطنی پرمنزلت و پربرکت، نوید فرارسیدن روز باطنی سرشار از نور آگاهی و خِرد الهی را دارد. و با شب باطنیِ کاملاً ظلمانی دل‌های غافل و بی‌تقوا بسیار متفاوت است. گذر از شب باطنی کاملاً ظلمانی به شب باطنی پر‌منزلت، تنها بر اثر توبه (گرداندن قبله‌ی دل به سوی خدا) و جلب رضایت خداوند با مداومت بر روزه‌داری باطنی و انفاق باطنی امکان‌پذیر است. خداوند پاداش روزه‌داری باطنی را از گنج بی‌پایان هستی و خِرد متعالی خود عطا می‌کند.

شب قدر باطنی، مرحله مهمی از رهپویی و رشد معنوی (حج دل) است. در این مرحله، سلام خداوند و امنیت و آرامش باطنی نسبی توأم با تابش پرتوهایی از باطن قرآن کریم، سرزمین دل را فرا می‌گیرد (قدر 5-1 و دخان 6-2). تابش پرتوهایی از باطن قرآن کریم بر دل، از ناحیه پاکیزه و متصل به ساحت قدسی خدا، موجب فروپاشی کوه‌های ناخالصی باقی‌مانده در سرزمین دل، تکمیل تدریجی پاک‌سازی این سرزمین، فعال‌شدن قابلیت‌های الهی دل و ظهور اسماء و صفات خداوند در آن می‌شود (حشر 24-21).

32- احمد علوی تبار، ”نکاتی درباره رهپویی دل و مشی معنوی صحیح (3)“، فروردین 1401.

33- سوره مبارکه مزمل 11-1. اشاره به پروردگار مشرق و مغرب، بدین معناست‌که همه دست‌ها دست خداست.

34- هر فداکاری برای قرب به خدا، از جمله صدقه و انفاق و خویشتن‌داری در مقابل جاذبه‌های دنیا و ظلم دیگران، قربانی‌کردن ‌است.

35- احمد علوی تبار، ”نکاتی درباره رهپویی دل و مشی معنوی صحیح (3)“، فروردین 1401.

36- سوره مبارکه فتح 27.

37- سوره مبارکه آل عمران 18.

38- طبرسی، الاحتجاج، ج 2، ص 327.

39- بقره 157-155، عنکبوت 7-2، فصلت 36-30، احقاف 13 و 14، حدید 23-20، انسان 2 و 3، لیل، …
نگاه کنید به مقاله ”چگونه مشکلات زندگی را حل کنیم – شرحی بر شعر با رضا بنشین (2)“.

40- ظهور مکرر علی و فاطمه در سرزمین دل‌ها

نور حضرت فاطمه زهرا (س)، نور قدسی خدا و همان کوثر یا خیر بی‌نهایت است. ظهور این نور در سرزمین دل، با تطهیر کامل این سرزمین و رستاخیز (برپایی کامل) شخصیت الهی دل رخ می‌دهد. تولد و رشد امیر مؤمنان علی (ع)، جلوه‌ی بارزی از تولد و رشد شخصیت الهی دل بوده است. ازدواج امیر مؤمنان با حضرت فاطمه زهرا (س)، جلوه‌ای از وحدت کامل دل با نور قدسی خداست. پس از این وحدت کامل، شخصیت الهی دل ولیّ قائم و فرمانروای عزیز و مقتدر در فضای باطنی‌ست. اگر بگوییم او فاطمه و شفیع محشر است، درست گفته‌ایم. و اگر بگوییم او علی‌ ولیّ خدا و امام حق است، باز هم درست گفته‌ایم. خود امیر مؤمنان می‌فرماید: ما (جانشینان راستین پیامبر اکرم‌ص) همه محمّدیم.

ورود امام علی بن موسی الرضا (ع) به ایران را می‌توان جلوه‌ای از ورود نور علی‌ (ع) به سرزمین دل برای سامان‌دهی آن دانست. این نور فتاح است. و اگر رهجوی راه خدا ولایت او را بپذیرد و استقامت ورزد، سرزمین دلش را به‌طور‌ کامل فتح می‌کند و او را جانشین خود قرار می‌دهد. ورود حضرت فاطمه معصومه (س) به ایران را می‌توان هم جلوه‌ای از رهپوی پیرو امام حق در حج باطنی و هم جلوه‌ای از ظهور نور حضرت فاطمه زهرا (س) در سرزمین دل دانست.

41- اتمام حجت خداوند

خداوند متعال حجتش را هم از درون و هم از بیرون، بر همه انسان‌هایی‌‌ که توانایی تعقل دارند، تمام می‌کند. او شیرینی و سُرور انجام اعمال نیک، و تلخی و عذاب ارتکاب گناه را به دل‌ها می‌چشانَد. هر نیت و عمل نیکو و خالص، همچون نونهال شخصیت الهی دل، به مراقبت و آبیاری با اهتمام به تقوا و عملکرد رحمانی نیاز دارد. حضرت علی اصغر (ع) جلوه‌ی بارزی از این نونهال باطنی ارزشمند بوده‌ است.

امام حق، همواره همگان را به آبیاری باطنی نونهال حقیقی دل فرامی‌خوانَد. اما بسیاری افراد، تحت تأثیر جاذبه‌های کاذب دنیا و اغواگری شیاطین، توانایی مراقبت از نونهال حقیقی دل را ندارند. هر بی‌اعتنایی به حق یا سهل‌انگاری در ادای حق و گرایش به بخل، تکبر و خشونت یا فریب‌کاری، توافقی‌ست با روح کاذب دنیوی برای از بین‌بردن نونهال حقیقی دل. حرمله نمونه و نمادی از نفس ناخالص طغیان‌گر تهی از عشق و معرفت الهی و متکی به عقل و علم دنیوی‌ست.

42- سوره مبارکه آل عمران 169 و 170.

43- مائده 105.

44- انبیاء 68 و 69، صافات 108-102 و بقره 207.

 

برخی مطالب مرتبط

برخی برداشت‌های نادرست یا ناقص از مناسک حج – حج دل (2)

یادداشتی به مناسبت عید قربان

چگونه مشکلات زندگی را حل کنیم – شرحی بر شعر با رضا بنشین (1)

چگونه مشکلات زندگی را حل کنیم – شرحی بر شعر با رضا بنشین (2)

نکاتی درباره برخی حقایق هستی و اهداف زندگی (1)

نگاهی به شاخص‌های اصلی دین راستین خدا … (1)

نگاهی به شاخص‌های اصلی دین راستین خدا … (2)

اسلام راستین – اسلام‌شناسی به زبان ساده (1)

نکاتی درباره رهپویی دل و مشی معنوی صحیح (1)

نکاتی درباره نظام‌سازی اجتماعی مبتنی بر ارزش‌های دینی (1)

خورشید حقیقی – شرحی بر شعر پیامبر خِرد و عشق (1)

شرحی بر شعر سوز و ساز رمضان (1)

پرسش و پاسخ درباره برخورد محترمانه

پرسش و پاسخ درباره اهمیت نماز

گزیده‌ای از طوبای محبت – بسم الله

پرسش و پاسخ درباره عدالت الهی و امام زمان (عج)

پرسش و پاسخ درباره آمرزش گناهان با گریه بر امام حسین (ع)

جهاد برای آزادسازی قدس جلوه‌ای از جهاد باطنی برای آزادسازی وطن حقیقی

نگاهی به دیدگاه روان‌شناختی و روان‌درمانی آنتونی رابینز (1)

نکاتی درباره برنامه زندگی پس از زندگی

مختصری درباره رویداد غدیر خم

نکاتی درباره ارتباط با خدا

نکاتی درباره آرامش دل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

مطالب مرتبط

خورشید حقیقی – شرحی بر شعر پیامبر خِرد و عشق (3)

احمد علوی تبار - بهار 1401   بخش سوم - دل‌خِرد یا خِرد الهی دل واژه خِرد در اصل به ...
admin
29 اردیبهشت 1401

خورشید حقیقی – شرحی بر شعر پیامبر خِرد و عشق (2)

احمد علوی تبار - بهار 1401   بخش دوم - نکاتی درباره زندگی و اوصاف پیامبر خِرد و عشق خداوند ...
admin
19 اردیبهشت 1401

نگاهی به دیدگاه روان‌شناختی و روان‌درمانی آنتونی رابینز (3)

احمد علوی تبار - اسفند 1400   بخش سوم - تشخیص مسیر درست زندگی تشخیص مسیر درست زندگی، چندان ساده ...
admin
25 فروردین 1401