شرحی بر شعر سوز و ساز رمضان (1)
احمد علوی تبار – فروردین 1401
چکیده
شعر سوز و ساز رمضان یکی از اشعار احمد علوی تبار است که در مجموعه سرودههای کتاب ”سرود دو میراث گرانبهای پیامبر خِرد و عشق“ آمده است. در این شعر عرفانی آشنایی با مرحلهی رمضان باطنی در فرایند رشد معنوی مورد نظر بوده و تعریفی برای روزهداری باطنی ارائه شده است. هشیاری الهی حاصل از تقوا و مراقبه یا روزهداری باطنی که شمّهای از سَحر حقیقی باطنی است، میتواند دستمایهای معنوی شود برای تلاش بیشتر در جهت گذار کامل از شب معنوی دل به روز آگاهی و بصیرت و خِرد الهی.
دعای ماه رمضان
بسم الله الرّحمن الرّحیم
يا عَلِىُّ يا عَظيمُ يا غَفُورُ يا رَحيمُ اَنْتَ الرَّبُّ الْعَظيمُ الَّذى لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىءٌ وَ هُوَ السَّميعُ الْبَصيرُ
اى خدای بلند مقام، اى بزرگ، اى آمرزنده، اى مهربان، تويى پروردگار بزرگ كه همانندی برای او نيست و اوست شنوا و بينا،
وَ هذا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ فَضَّلْتَهُ عَلَى الشُّهُورِ
و اين ماه است كه تو مقامش را بزرگ و گرامى داشتی و بر ماههای ديگر شرافت و برترى دادی،
وَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذى فَرَضْتَ صِيامَهُ عَلَىَّ وَ هُوَ شَهْرُ رَمَضانَ
و اين ماه است كه تو روزهداری را در آن بر من واجب كردی، و اين ماه رمضان است،
الَّذى اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ هُدىً لِلنّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ
که در آن قرآن را نازل فرمودی که راهنمایى برای مردم و حاوی نشانههایی روشن برای هدايت [به سوی تو] و تشخيص حق و باطل است،
وَ جَعَلْتَ فيهِ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ جَعَلْتَها خَيْراً مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ
و در اين ماه، شب قدر را قرار دادی و آن را بر هزار ماه برتری بخشیدی،
فَيا ذَالْمَنِّ وَ لا يُمَنُّ عَلَيْكَ مُنَّ عَلَىَّ بِفَكاكِ رَقَبَتى مِنَ النّارِ فيمَنْ تَمُنُّ عَلَيْهِ
پس ای صاحب منتی که هيچ كس بر تو منت ندارد، در میان همهی کسانی كه بر آنان منت گذاردهای، بر من منت گذار با رهاسازیام از آتش عذاب،
وَ اَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
و به بهشت داخل گردان، به حق رحمت بیپایانت، اى مهربانترين مهربانان.
مقدمه
در فرهنگ اسلامی، رمضان به معنی مرحله گناهسوزان یا پاکسازی دل از گناهان و ناخالصیها و آمادهسازی دل برای بهرهمندی از ضیافت نورانی الهی است. البته برخی از مقدمات این آمادهسازی از جمله آشنایی نسبی با اولیای خدا و محبت قلبی نسبت به آنان، در مراحل پیشین فراهم میشود.
روزهداری در ماه رمضان، تمرینی برای روزهداری باطنی و موت اختیاری در مرحله رمضان باطنی است که همان حریمداری یا حرمداری دل یا در احرام قرار گرفتن دل در حج باطنی است. روزهداری باطنی در عین حال، جهاد باطنی در راه خدا و مبارزه با طاغوت یا فرعون درونی یا نفس طغیانگر دنیوی و به پا داشتن نماز باطنی یا شخصیت الهی دل است. در قرآن کریم درباره روزه چنین آمده است: ای اهل ایمان، روزه بر شما مقرر شده است همانگونه که بر پیشینیان شما مقرر شده بود، تا پرهیزکار شوید (تقوا پیشه کنید). (1)
افراد ناآشنا با حقایق دین خدا ممکن است این پرسش را مطرح کنند که به چه دلیل باید سختی و رنج پرهیزکاری و روزهداری را تحمل کنیم؟ چه فایده و چه لزومی دارد که پاکدامن و درستکار باشیم و با دیگران منصفانه، مهربانانه و با عفو و احسان رفتار کنیم در حالی که بسیاری از آنان رفتارهای غیرمنصفانه و فریبکارانه دارند؟
در حقیقت، این افراد غافلاند از اینکه دنیا مکانی ناامن برای قلب معنوی است و هشیاری دنیوی کفایتکننده نیست. تنها با تسلیمشدن به شعور الهی و پیروی از رهنمودهای الهی، بازیابی و حفظ سلامت دل و رشد معنوی حقیقی امکانپذیر میشود. زیادهروی در جمعآوری داراییهای دنیوی و تحمیل بارکشی دنیوی بیش از حد به روح خویش و رفتارهای غیر رحمانی با دیگران، قطعاً موجب خسران و درد و رنج میشود. برای غلبه بر همهی ضعفها و نجات از همهی دردها و رنجها باید به گونهای زندگی و رفتار کنیم که شخصیت حقیقی الهی ما که بینهایت دانا و غنی و تواناست، احیا و تقویت شود. البته تغییر و اصلاح سبک زندگی دشواریهایی دارد. چنانکه برای ترک اعتیاد به مواد مخدر و بازیابی سلامتی و نیل به کارآمدی تخصصی نیز باید دشواریهایی را تحمل کرد.
گذر از سختیها به آسانی با روزهداری باطنی
مسلماً خداوند برای ما گذر از سختیها به آسانی را خواسته است. پاداش پرهیزکاری حقیقی و روزهداری باطنی، بهرهمندی نقد از هستی عالی الهی و درجات بالاتری از انرژی حیاتی الهی است. از نشانههای این بهرهمندی، دریافتی از باطن قرآن کریم، هدایتیافتگی و توانایی تشخیص حق و باطل است (2). در حدیث قدسی آمده است که خدای متعال میفرماید: روزه برای من است و من خودم پاداش آن هستم. (3)
مَطلع شعر سوز و ساز رمضان
شعر عرفانی سوز و ساز رمضان بیانی از حالات درونی یک شخصیت فرضی است که آرمانگرا بوده و در زندگی مسیر انقلابیگری و تحولخواهی را در پیش گرفته و خود را ملزم به سادهزیستی، راستگویی، درستکاری، پاکدامنی و پرهیز از ظلم و فساد میدانسته است. اما با قابلیتهای الهی دل و لزوم خودشناسی و موت اختیاری و رشد معنوی و دستیابی به هشیاری و خِرد الهی برای فعالیت مؤثر و ثمربخش آشنایی چندانی نداشته است.
او در واقع، بهره چندانی از بینایی معنوی نداشته و عمدتاً به عقل محدود دنیوی خود و برخی راهنمایان و اصلاحگران اجتماعی متکی بوده است. سرانجام پس از سالها گام برداشتن در تاریکی معنوی، به خاطر استقامت در حفظ برخی ارزشهای اساسی، لطف خداوند شامل حال او میشود و پرتوی از دریای بیکران نور معرفت الهی به سرزمین قلب معنوی او میتابد. بدینگونه او درمییابد که با فعالیت بدون بصیرت الهی چه رنج بزرگی را به شخصیت الهی قلب معنوی خود تحمیل میکرده است (4).
کشیدم بسی رنج دوری ز خویش
بگشـتم ز بیگانگان دلپریش
پیام اصلی شعر سوز و ساز رمضان
در شعر سوز و ساز رمضان به گمراهی و سرگردانی دل در میان آراء و نظرات گوناگون و گرفتاریهای ناشی از بیراهه رفتن دل به سبب تأثیرپذیری از برخی مدعیان مشهور و خوشسخن اما کمبصیرت اصلاحگری اشاره شده است.
سپس پافشاری بر حفظ برخی ارزشهای الهی و پرهیز از خودفروشی معنوی حتی در شرایط دشوار، به تدریج موجب کسب توفیق درک نسبی ماه معنوی خدا میشود و به اندک تجربهای از سَحر معنوی یا سحر حقیقی دل میانجامد. آنگاه چنین تجربهای میتواند دستمایهای معنوی شود برای تلاش بیشتر در جهت گذار کامل از شب معنوی دل به روز آگاهی و بصیرت و خِرد الهی:
پس از استقامت به صدق و صفا
رسـیدم به دیـدار مـاه خـدا
به نورش دل از ”حق سَحر شمّه“ دید
چِسان میتوان پرده از شب درید
هشیاری الهی حاصل از تقوا و مراقبه یا روزهداری باطنی که شمّهای از سَحر حقیقی باطنی است و در ادبیات عرفانی به مِی تشبیه شده، عقل دنیوی و دین ظاهری را تحتالشعاع خود قرار میدهد:
ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم
بر خرمن صد زاهد عاقل زند آتش
این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیم (حافظ)
(خرمن در اینجا به معنی دستاوردهای ظاهری و داغ به معنی هشیاری است.)
مناجات عاشقانه
مناجات عاشقانه با خالق و پروردگار دل در شعر سوز و ساز رمضان نشانهای از بازگشت نسبی به هویت الهی خویش، کسب معرفت نسبی در خودشناسی و تلاش برای مأنوس شدن بیشتر با حقیقت وجود خویش و یاری خواستن از اوست.
بگفتم ز جان ای علیّ و عظیم
ببخشـا مرا ای غفـور و رحیم
ندانسـتم ای یـار دیـرینـهام
که چشمانتظاری تو در سینهام …
چو در دل بدیدی پشیمانیام
عقوبت زدودی ز پیشـانیام …
نگاهم که بر گوش حُسنت فتاد
بدیدم که جان جمله باید بداد (5) …
تو معبود و رهبر شدی در برم
تو امّیـد رحمت زدی بر دلم
که از نور عشقت بگیرم ثمر
بسـازم جهانیّ و جانی دگر
حافظ ضرورت فراتر رفتن از سطح هشیاری نفس دنیوی برای انسان شدن واقعی را اینگونه بیان کرده است:
آدمی در عالَم خاکی نمیآید به دست
عالَمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
(منظور از عالَم خاکی، مراتب پایینی حیات و هشیاری انسان است.)
در مناجات شعر سوز و ساز رمضان که شامل مَطلع دعای ماه رمضان و فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی است، هم عذرخواهی و طلب بخشش از خداوند و هم معارفی از خودشناسی و دین راستین خدا همراه با شکرگزاری بیان شده است.
بررسی و اصلاح عملکرد خویش
اساساً هرچه نور معرفت الهی در دل افزایش یابد، انسان عملکرد گذشته خود حتی اعمالی را که نسبتاً خوب و شایستهی پاداش محسوب میشده، موشکافانهتر مورد انتقاد قرار میدهد و به خاطر بهتر عمل نکردن از خداوند عذرخواهی میکند.
رهپوی راه خدا به تدریج پی میبَرد که هیچ مربی دنیایی، نه هشیاری و صبوری و جامعنگری و مهربانی خداوند را دارد و نه میتواند به طور همزمان و در تمام لحظات، نیات و رفتار تک تک درسآموزان را زیر نظر داشته باشد. هیچ سرپرست و مربی دنیایی نمیتواند به طور همزمان با همهی درسآموزان هم از درون و هم از طریق مجموع افراد و اشیاء و موجودات پیرامونشان کار کند. بسیاری از این درسآموزان به حضور فعال پروردگار و مربی اصلی خود هیچ توجهی ندارند و به پاسخهای سنجیدهای که او به رفتارهای نیک و بد آنان میدهد چندان اعتنایی نمیکنند. البته خداوند از هر فرد به اندازه وسع معرفتیاش انتظار دارد و برای پندپذیران و نسبتاً خوشپاسخان برنامههای ویژه و مقدرات نیکوتری تدارک میبیند.
ورود به رمضان باطنی
رهپوی راه خدا به تجربه درمییابد که هرچه بیشتر به خداوند دل بدهد و شکیباتر و نیکوتر فرمانش را اطاعت کند، از حمایت و یاریاش بیشتر برخوردار میشود و در اصلاح عملکرد خود و بهرهمندی از نتایج آن موفقتر خواهد بود.
چنین درکی به معنی ورود به مرحله رمضان باطنی و حج باطنی است که محدود به ایام خاصی از سال نمیشود. در حقیقت، رهپوی نسبتاً رشد یافته، تلاش میکند که دائماً در ذکر باطنی یعنی نماز باطنی و جهاد باطنی در راه خدا و روزهداری باطنی و زکات باطنی (انفاق باطنی به همه مخلوقات) باشد. او بدین طریق دائماً به تجارت آخرتی خود رونق بیشتری میبخشد و سطح انرژی حیاتی و هشیاری الهی خود را بالاتر میبرد. او در مرحله رمضان باطنی، سفره ضیافت الهی را در تمام ایام سال گسترده میبیند. و ترشیها و چاشنیهای معنوی تند و تیز این سفره را نیز با وجد و سرور برمیگیرد. و تلخیها را با شهد معرفت الهی بر خود شیرین میکند.
هضم بسیاری از غذاهای معنوی مقوی در سفره ضیافت الهی و تبدیل ناگواریها به گوارایی، برای بیخبران و کسانی که بهرهای از شهد معرفت الهی نبرده و دستگاه گوارش باطنیشان عناصر و آنزیمهای معنوی لازم را ندارد ناممکن و تحمل ترشیها و تلخیهای آن بسیار دشوار و آزاردهنده است. (6)
اما رهیافتهای چون حافظ اینگونه میسراید:
شراب تلخ میخواهم که مرد افکن بُوَد زورش
که تا یکدم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
و نیز:
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم
دو رویکرد متفاوت به مسائل زندگی
در شعر سوز و ساز رمضان ملاحظه میکنیم که به طور کلی دو نگرش و دو شیوهی برخورد کاملاً متفاوت به مشکلات و مسائل زندگی دنیوی وجود دارد. رهروان راه خدا هر رویداد و هر مسئله زندگی خود را امتحان و چالشی از جانب خداوند در نظر میگیرند که سرشار از رحمت الهی است. برخورد مناسب با چالشهای زندگی میتواند نتایج بسیار با ارزشی داشته باشد. برخی از این نتایج عبارتند از: کاهش جنجال و جدل، فروکش کردن آتش کینه و دشمنی، بهبود وضعیت قلب معنوی، بالا رفتن سطح انرژی حیاتی، سبکباری و آرامش و نشاط بیشتر، اعتبار آخرتی افزونتر و تقرب بیشتر به خدای متعال.
رهروان راه خدا میکوشند از بازی در نمایشنامههای غمافزای زندگی و تلفکنندهی انرژی حیاتی که توسط افراد کمخِرد دور یا نزدیک پیشنهاد میشود، بپرهیزند. پذیرش ناخودآگاه ایفای نقشهای منفی در صحنههای زندگی، سلامت قلب معنوی را به خطر میاندازد. بیدارشدگان میآموزند که چگونه ارزشهای مهمتر را حفظ و نمایشنامههایی را طراحی کنند که کمترین خسارت روحی و بیشترین بهرهی معنوی را داشته باشند. آنان به تجربه میآموزند که دشمن نیز میتواند سبب خیر شود مشروط بر این که روش برخورد ما رحمانی و مناسب باشد. بدین ترتیب، گفتار و عملکرد دشمنان موجب پاکسازی بیشتر قلب معنوی ما و هشیاری بیشتر و اصلاح و بهبود عملکرد ما خواهد شد.
اما بیخبران و گمراهان، تنها به دفاع از حقوق ظاهری و منافع دنیوی و قبولاندن نظرات و خواستههای خود میاندیشند. آنان کم و بیش تحریکپذیرند و با هر برخورد نامناسب به مسائل زندگی، به قلب معنوی خود آسیب میرسانند. برخی از آنان ممکن است وارد بازیهای بسیار خطرناک شوند یا برای گریز از ناملایمات زندگی به تسکیندهندههای پر عوارض و مخرب مانند مخدرها و شرابهای ظاهری روی آورند. بسیاری از آنان، مفهوم مبارزه با نفس دون و نوشیدن شراب معنوی طهور در ادبیات عرفانی را درک نمیکنند و با برداشتهای نادرست، گمراهتر میشوند.
آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است
میتوان گفت که دلهای غافلان توسط جاذبههای کاذب دنیوی و عوامل اشاعهدهنده فرهنگ شیطانی دنیاگرایی مسحور و بیمارشده و نظام ارزشیشان به شدت مختل گردیدهاست. البته امکان بیداری و توبه و هدایت ساحران و مسحورشدگانی که دلهایشان هنوز کاملاً قفل نشده وجود دارد. بیدارشدگان و بازگشتکنندگان به هویت الهی خویش درمییابند که علوم ظاهری و مال و مقام دنیوی، سایهای از آخرت و دستاوردی موقتی است و آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است. (7)
منابع و توضیحات
1- سوره مبارکه بقره 183.
2- سوره مبارکه بقره 185.
3- حاج ملا هادی سبزواری، اسرار الحِکم، ص 661. (برخی برای این حدیث معانی دیگری آوردهاند. البته از افرادی که تنها به آموختن ظواهر دین خدا پرداخته و راه خدا را نیافته باشند، نمیتوان انتظار داشت که معنی این سخن خداوند را که ”روزه برای من است“ و نیز ”آنچه نزد خداست بهتر و پایدارتر است“ به درستی دریابند.)
4- باید توجه داشت که اساساً عملکرد نفس ناپاک و ظالم دنیوی موجب زنده به گور شدن تدریجی استعدادهای الهی دل میشود. از آنجایی که حقیقت آیاتی مانند خورشید و ستارگان و کوهها و دریاها در درون دل است، زنده به گور شدن استعدادهای الهی دل به معنی بروز اختلال وخیم در حیات باطنی انسان خواهد بود. برخی از نشانههای این اختلال عبارتند از: تیره و تاریک شدن خورشید و ستارگان آسمان دل، ناپایدار شدن کوهها و شعلهور شدن دریاهای دل، معطل ماندن بسیاری از کاربران سرزمین دل، محشور شدن دل با وحوش باطنی و جفت شدن با نظیر خود (سوره مبارکه تکویر). زنده به گور کردن نوزادان دختر در عصر جاهلیت پیش از اسلام، نشانهای از زنده به گور شدن استعدادهای الهی دل بوده است. این رویداد باطنی اسفناک همچنان یکی از رویدادهای باطنی پرشمار در عصر جاهلیت مدرن کنونی است.
5- مراد از فدا کردن جان در راه وصال جانان، اساساً مهار و محو نفس کاذب و طغیانگر دنیوی (یعنی روزهداری باطنی و موت اختیاری) و به پا داشتن شخصیت حقیقی الهی دل است که ممکن است ظهوری هم در عالَم دنیا داشته باشد. نمونههایی از این ظهور، در فداکاریهای امام علی (ع)، حضرت خدیجه و حضرت فاطمه (س)، امام حسن و امام حسین (ع) و یارانشان مشاهده میشود.
6- سوره مبارکه فصلت 34 و 35.
7- سوره مبارکه طه 73، قصص 60، شوری 36، جمعه 11، اعلی 16 و 17، … (آنچه نزد خداوند است، هشیاری و خِرد الهی ملازم با درجات بالای انرژی حیاتی الهی است. این نعمت بزرگ، تنها با مهار و محو نفس ناپاک و طغیانگر دنیوی و تقویت و برپایی شخصیت الهی دل قابل وصول است.)
برخی مطالب مرتبط
توصیههایی برای درک عظمت ماه رمضان
شرحی بر شعر سوز و ساز رمضان (2)
شرحی بر شعر راز حج – حج دل (1)
نکاتی درباره برخی حقایق هستی و اهداف زندگی (1)
نکاتی درباره برخی حقایق هستی و اهداف زندگی (2)
نگاهی به شاخصهای اصلی دین راستین خدا و برخی رویکردهای معنوی (1)
نگاهی به شاخصهای اصلی دین راستین خدا و برخی رویکردهای معنوی (2)
نکاتی درباره رهپویی دل و مشی معنوی صحیح (1)
نکاتی درباره رهپویی دل و مشی معنوی صحیح (2)
خورشید حقیقی – شرحی بر شعر پیامبر خِرد و عشق (1)
خورشید حقیقی – شرحی بر شعر پیامبر خِرد و عشق (2)
پرسش و پاسخ درباره برخورد محترمانه
گزیدهای از طوبای محبت – بسم الله
پرسش و پاسخ درباره عدالت الهی و امام زمان (عج)
پرسش و پاسخ درباره آمرزش گناهان با گریه بر امام حسین (ع)
بیداری دل و طلب فرج برای پیمودن راه اولیا – شرحی بر دعای ندبه (1)
چگونه مشکلات زندگی را حل کنیم – شرحی بر شعر با رضا بنشین (1)
دیدگاهتان را بنویسید